مراغه از شهرهای تاریخی و
قدیمی آذربایجان و ایران است. بطلمیوس یونانی، دریاچه ارومیه را به مناسبت
واقع شدن آن در کرانه غربی ناحیه مراغه، مارگیانه خوانده است. مارک آنتوان
سال 36 قبل از میلاد، هنگام ذکر حوادثی که زمان پارتها در این منطقه رخ
داد، از این مکان به نام فرائهتا یاد کرد.هنگام خلافت هارونالرشید،
درآمد شهر مراغه به دختران خلیفه اختصاص داشت. در دوره جنگهای اعراب با
بابک خرمدین درارسباران، این شهر پناهگاه قشون اعراب بود، حتی افشین،
مراغه را مرکز زمستانی قشون خود قرار داد.در 280 هجری فرمانروایی مراغه به
محمد بن افشین بن دیو داد رسید. بعد از وی برادرش یوسف به جای او نشست و
درسال 296 هجری به نام خود در مراغه سکه زد. در دوران فرمانروایی قره
یوسف، مراغه بسیار آباد و معمور شد، یک درالاماره،یک خزانه و چند ساختمان
دیوانی در آن بنا کرد. کم کم قدرت او بالا گرفت و مورد تأیید خلیفه واقع
شد. پس از آن مرکز حکومت خود را به اردبیل منتقل ساخت.در سال 317 هجری
آخرین فرمانروای بنی ساج، یعنی ابوالمسافر الفتح در مراغه به قتل رسید. در
332 هجری، مسافریان دیلمی به مراغه دست یافتند. از این دوران سکهای به
نام محمد بن عبدالرزاق، سردار رکن الدوله دیلمی و سکههایی به نام ابراهیم
و جستان دو پسر مرزبان دیلمی دردست است که در شهر مراغه ضرب شدهاند.در
سال 420 هجری قشون غز وارد مراغه شد. در سال 566 هجری مراغه جزو قلمرو
سلجوقیان درآمد. در سال 622 هجری جلال الدین خوارزمشاه بدون برخورد با
مقاومت مهمی، به مراغه آمد. در سال 628 هجری این شهر به تصرف سپاهیان مغول
درآمد. در 656 هجری مراغه مرکز فرمانروایی هلاکوخان مغول شد؛ خواجه
نصیرالدین طوسی با همکاری چند دانشمند ستاره شناس، مأمور تأسیس رصد خانه
معروف مراغه گردید. هلاکو خود، آئین بودایی داشت ولی زن و مادرش مسیحی
بودند، لذا در این دوره شهر مراغه و حوالی آن مرکز مسیحیت شد. رومیان،
ارامنه و نسطوریان، به خصوص دانشمندان و صعنتکاران و هنرمندان مسیحی در
مراغه گرد آمدند. در زمان غازان خان، که به اسلام روی آورده بود، کلیساها
به مساجد مبدل شد و دست مبلغین مسیحی از شهرهای بزرگ آذربایجان کوتاه
شد.در سال 712 هجری، شمس الدین قره سنقرامیر الامرای حلب ونایب السلطنه
مصر به ایران فرار کرد و سلطان محمد خدابنده اولجایتو او را پناه داد و به
فرمانروایی مراغه منصوب کرد.در 759 هجری مراغه به دست تیموریان ویران شد.
هنگام غلبه شاه اسماعیل، در مراغه نیز مانند سایر شهرها کشتاری رخ داد. در
زمان شاه طهماسب صفوی بنای مدارس، مساجد و ساختمانهای عام المنفعه آغاز
شد و شهر مراغه، حتی آبادیهای حوالی آن، مثل بناب از رفاه و آبادانی قابل
توجهی برخوردار گردید. در جنگهای پی درپی ایران و عثمانی، عبدالعزیز
پاشا، اندک مدتی بر مراغه فرمان راند،تا اینکه در سال 1142 هجری شهر مراغه
و دهخوارقان به دست نادر شاه گشوده شد. اززمان عباس میرزا نایب السلطنه،
تقریباً حکومت حوالی مراغه به احمد خان مقدم مراغی و خانواده وی اختصاص
یافت. گرچه شیخ عبیدالله کُرد در سال 1297 هجری خود رابه حوالی مراغه
رسانید، ولی هجوم وی و همراهانش دفع شد و سکون و آرامش به مراغه بازگشت.
صمد خان شجاع الدوله مراغهای، مدافع سرسخت و معروف استبداد، بازماندهای
از خاندان مقدم بود وی مردی بود سفاک و بیرحم که صفحات تاریخ معاصر ایران
به خصوص در دوره مشروطیت حاکی از مظالم آن شخص است. |
حرف نداره الل خصوص ابادی بودن بناب!!!!!1
داداش فدات
نظر لطفته . بازم سر بزن.