گلهایی که در انحصار دامنه کوه زیریش میباشد
گل وگیاهان کوه زیریش بقدری زیباست که انسان را ساعتها مشغول خود میکند
چشم اندازی به گوه زیریش مراغه
برادر عزیزم آقای مفرد کهلان محقق تاریخ اساطیری ایران در سوئد در باره کوه زریش اینطور توضیح میدهد در اوستا در واقع نام کوه زریش (به لغت پهلوی زیر- ریچ= زیر ریز) کوه ریزش کننده در رابطه با دستگیری افراسیاب توسط هوم عابد و سرور (سپیتمه جمشید، گودرز کشوادگان) هرا برزئیتی (محل نگهبانی واقع در بلندی) ذکر شده است که همچنین نام اوستایی البرز کوه است و مأخذ اصلی آن. اطلاق این نام بدین کوه زریش شهرستان مراغه لابد به سبب وجود دو قسمت از کلان شهر رغه زرتشت به نامهای هرا و برزه بوده است: چه نام روستای هره در شرق چیکان شکلی از همین کلمه هرا است. حتی تپه بلندی در اراضی این روستا نیز هرای داغی خوانده میشود. بطوری که "در تپه طاقدیسی بلند و عریض و طویل بالای این روستا زیر بنای دیوار بسیار طویل و عریضی به سوی کوهستان پیدا شده است" بر می آید که لابد روستای هره و نام کهن هروم این شهر– که بعداً به عنوان زادگاه زرتشت با نام اورمیه مشتبه شده است. نام خود را از آن دیوار و حصار دفاعی کلان شهر رغه آذربایجان مرکز آذربایجان به ارث برده است. اما به نظر میرسد نام برزه اشاره به قسمتی از شهر داشته است که در تپه طاقدیسی پیش آتشکده آذرگشنسپ کهن در کنار روستای علمدار قرار داشته است. نام کوه زریش را می توان به معنی زیر ریچ (یعنی کوه ریزش کننده) یا ارزیش اوستا (کوه راست ایستاده) گرفت که هر دو معنی در باره آن صدق میکنند. در قله این کوه در میان صخره ها به طور طبیعی تالاری از سنگها ی یکپارچه و ترک خورده درست شده است که به معبدی می ماند. سمت جنوبی و نفوذ پذیر آن را با سنگهای درشت قابل حمل به رنگهای گوناگون انباشته اند که معلوم میشود قله کوه در مواقع خطر جنگ به عنوان جان پناه مورد استفاده قرار میگرفته است. به احتمال زیاد در دوران سوم زمین شناسی محل لانه دایناسورهای پرنده بوده است. در شاهنامه این کوه و یا خود کوه مقابل آن کوه غار هامپوهول به نام هرا (یعنی محل نگهبانی) خوانده شده است. در واقع در مورد هر دو صدق میکند. چون بالای کوه غار هامپوهول نیز به عنوان سنگر با سنگها دیوار دفاعی سنگ چین درست نموده اند. مطابق شاهنامه هوم عابد که در بالای این کوه مشغول عبادت بود ناله افراسیاب (مادیای اسکیتی) را از غار هنگ شنید و به دستگیری وی شتافت. یعنی به روایت فردوسی غار هنگ همان غار هامپوهول (هم – پایو- اوول، جایگاه بلند پناهگاهی)است. جالب است که در زبان کُردی هن پاویل معنی جالب پناهگاه استوار واقع در دامنه کوه را می دهد که به بهترین وجهی موقعیت طبیعی و دفاعی غار هامپهول را بیان می نماید. گرچه مشخصات غار هنگ بیشتر به معبد به اصطلاح مهری ورجوی میخورد که معبد یا گور دخمه سکایی (اسکیتی) بوده است. لابد در کنار محل اقامت موقتی مادیای اسکیتی در اینجا ایجاد شده بوده است. مطابق شاهنامه در هنگام دستگیری افراسیاب، کیخسرو (کی خشثرو، هوخشثره) در همان نزدیکی در آتشکده آذرگشنسب کهن (منظور ویرانه کائین کعبه حالیه= کعبه شاهان، بین اراضی روستاهای کیم نوا و علمدار) مشغول عبادت بوده است که این خبر خوش دستگیری قاتل پدرش فرائورت (سیاوش/ فرود) به وی رسید. مطابق کتب پهلوی مکان پل چینوت (قضاوتگاه و دادگاه روز بازپسین) خیالی زرتشتیان نیز همینجاست یک طرف آن همان کوه هرابرزئیتی (زریش) و سوی دیگر کوهی است که نامش ذکر نمیشود (ما اکنون گوو داغ گوئیم یعنی کوه آبی یا آسمانی) و آن زیر هم رود دائیتی (رود دادگاهی پر از خرچنگ و مار و ماهی که در زمان کودکی ما بود؛ یعنی موردی چای کنونی یعنی رود مردابی یا رود مردگان ) در گودی عمیق بین این دو کوه نزدیک به هم روان است. پل خیالی چینوت در ارتفاع یک و نیم کیلومتری بالای آن کشیده میشد و آن پل برای پاک دینان به اندازه جاده ای پهنی میشد ولی برای ناپاک دینان به باریکی تیغه شمشیری میگردید و ایشان را از آن بالا شقه کرده و به ته دره می فرستاد. در ضمن این کوه از سطح دریا 2154 متر ارتفاع دارد .
وبالا رفتن از این کوه از قسمت شمالی خیلی سخت میباشد بطوزیکه فقط حرفه ای ها میتونن صعود کنند
منظره از بالای کوه زیریش قبل از جاده کشی به غار هامپوییل