مـــاراغــــا آذربایجانین پارلاق اؤلدوزو

ّبؤ وبلاگدا ماراغا و آذربایجان حاقیندا بیلگیلر بولا بیلیر سینیز

مـــاراغــــا آذربایجانین پارلاق اؤلدوزو

ّبؤ وبلاگدا ماراغا و آذربایجان حاقیندا بیلگیلر بولا بیلیر سینیز

کلمات ترکی که معادل فارسی ندارد

 

مقدمه :زبان ترکی از طرف زبانشناسان به عنوان سومین زبان قانونمند وتوانمند دنیا شناخته شده است و حتی یکی از زبان شناسان بنام زبان ترکی را اعجاز غیر بشری معرفی کرده است. ● زبان ترکی حدود 24000 فعل دارد که در فارسی بیش از 5000 نمی باشد ● حدود 1650 لغت ترکی آذربایجانی شناخته شده است که برای آنها لغات مستقلی در فارسی نیست. مانند یایخالاماق، یوبانماق، یودورتماق و…. ● چند هزار لغت با ریشه ترکی در زبان فارسی موجود است که از این لغات بیش از 600 لغت جزء کلمات مصطلح و روزمره است. مانند آقا ، خانم ، سراغ، بشقاب، قابلمه، دولمه، سنجاق، اتاق، من، تخم، دوقلو، باتلاق، اجاق، آچار، اردک، آرزو، سنجاق، دگمه، تشک، سرمه، فشنگ ، توپ ، تپانچه، قاچاق، گمرک، اتو، آذوقه، اردو، سوغات، اوستا، الک، النگو، آماج، ایل، بیزار، تپه، چکش، چماق، چوپان، چنگال، چپاول، چادر، باجه، بشگه، بقچه، چروک،….

 

اینک از انسان شروع می کنیم:


دده: پدر بزرگ
ننه: مادر بزرگ
آتا و بابا: پدر (فادر انگلیسی)آنا: مادر (مادر انگلیسی)قایین: ( برادر زن و یا برادر شوهر)بالدیز: ( خواهر زن)باجاناق: ( این کلمه در فارسی معادل ندارد و به همین شکل استفاده می شود.)گؤرومجه: ( خواهر شوهر)قارداش: برادر (بطور مطلق)آغا بَی: برادر بزرگ
اینی: برادر کوچک آبلا: خواهر بزرگ
باجی: خواهر (بطور مطلق)مانی: عمو (عمّ در عربی)تی زه: خاله (خالة در عربی)دایی: دایی ( این کلمه ترکی در فارسی معادل ندارد و به همین شکل استفاده می شود.)

 

و اما در حیوانات


 

اینک: گاو ماده
سیغیر: گاو (مطلق)اؤکوز: گاو نر (که به گاو آهن بسته می شود)بوغا: گاو نری که آماده مبارزه و یا جفت گیری است.گؤنگه: گاو نر گوشتی
دؤیه: گاو ماده جوان
توسون: گاو نر جوان
دانا: گوساله یک ساله
بوزاو: گوساله شیر خوار
دامیزلیق: گاو نر یا ماده ای که برای ازدیاد نسل نگهداری می شود.قوُیون: گوسفند
قُوچ: قوچ ( که کلمه ترکی است)بورولموش ارکک: (قوچی که آخته شده است)توخلو: گوسفند نر یکساله
شیشک: گوسفند ماده یکساله
قویروق لو: گوسفندی که از جنس آسیایی است.قیسا قویروق: گوسفندی که از جنس استرالیایی و یا مرینوس می باشد.تاولی: برّه جوان گوشتی
قوزو: برّه
----------
اؤردک: مرغابی
سونا: مرغابی نر
یاشیل باش: مرغابی ماده
چؤرکه: مرغابی جوللوخ: مرغابی نیزار
قارا باتاخ: مرغابی سیاه
قاش قالداخ: مرغابی سرخ
آلما باش: مرغابی که سر بزرگ دارد.قاشیق قاقا: مرغابی که منقارش مثل قاشق* است.گؤی قاناد: مرغابی آبی رنگ
دمیر قاناد: مرغابی که در هنگام پرواز دیر اوج می گیرد.آلا تینجا: مرغابی که رنگ سیاه و سفید دارد.باخچان: مرغابی که چشمان قشنگی دارد.آنقوت: مرغابی قهوه ای رنگ که از هوش کمی برخوردار است و زود به دام می افتد.

 


" افعالی که در فارسی معادل ندارد:

سیپقارماق: نوشیدنی را بصورت مکیدن نوشیدن

تامسیماق: نوشیدنی را یک دفعه سر نکشیدن، بلکه جرعه جرعه و با لذت خاصی نوشیدن.


آغلاماق چشیتلری: انواع گریه کردن:

آغلامسینماق: بغض کردن و چشم ها را تر ساختن.

اینلمک: یواش و بی صدا گریه کردن

سیزلاماق: گریه و زاری کردن

سیتقاماق: با حالت التماس گریه کردن

هیچقیرماق: با صدای گرفته که حاکی از زیاد گریه کردن است،
 
گریه کردن

هؤنگورلمک: زار زار گریه کردن

زیریلداماق: گریه ای که دیگران خوششان نیاید و یا گریه بچه گانه و غیر منطقی

اینقالاماق: گریه بچه شیرخوار


فعل واجب الاداء در فارسی و عربی وجود ندارد و باید حتما از کلماتی همچون " باید " و " المفروض " و مانند آن استفاده کرد. به این فعل در ترکی " گرکلیلیک کیپی " گفته می شود:یتیشملیییک: باید خودمان را برسانیم.

یمه لیسن: باید بخوری
  
فعل شرط در فارسی و حتی در عربی وجود ندارد. برعکس فعلهای شرط ترکی که از کاربردی ترین افعال است و ترک زبان را از استخدام حروف شرط بی نیاز می کند:گلسه: اگر بیاید
ده سه: اگر بگوید
ایچسه: اگر بنوشد
  
فعل تمنی ( ای کاش ...) در فارسی و حتی در عربی وجود ندارد. به این فعل در ترکی " دیلک" ویا "ایستک  کیپی " گفته می شود:

اولایدی: ای کاش می بود
قیزیل گول اولمایایدی: ای کاش گل سرخ نبود
سولمایایدی: ای کاش زرد نمی شد
قدرت مشتق سازی از خود کلمه در عربی و ترکی بی نظیر است درحالیکه در زبان فارسی بسیار کم و ضعیف دیده می شود:

ایتی: تیز
ایتیلتمک: تیز کردن
ایتیله شمک: تیز شدن
-----------
دؤز: درست
دؤزه لمک: درست شدن دؤزه لتمک: درست کردن
دؤزمک: به نظم درآوردن
دؤزولمک: به نظم کشیده شدن
-----------

ساری: زرد

سارالماق: به رنگ زرد درآمدن

سارالتماق: به رنگ زرد درآوردن

-----------

به زک: زینت
به زه مک: زینت کردن
به زنمک: مزین شدن

نکته مهم: در ترکی فعلی وجود دارد بنام فعل دو طرفه، یعنی
 
گوینده و فاعل فعل در آنِ واحد، مفعول آن فعل هم محسوب می شود. به این فعل در ترکی " دؤنوشلو " فعل می گویند. مثل مزیَّن شدن  در فارسی که اصل آن از کلمه زُیّن در عربی گرفته شده است که معنای آن زینت شدن یک وسیله دیگری است. در حالیکه معنای کلمه " به زنمک" در ترکی زینت شدن به وسیله خود شخص است.


 
الآن بعضی نمونه ها از این فعل بی معادل در فارسی:

اؤرتونمک: خود را پوشانیدن

یووونماق: خود را شستشو دادن

قوُ جونماق: از درد به خود پیچپدن

متعدی کردن فعل در بسیاری از افعال فارسی غیر ممکن است
 
و باید از راههای دیگری استفاده کرد. ولی در ترکی همه افعال لازم را می توان از همان ریشه متعدی کرد:

کسمک ---» کستیرمک: بُریدن ---» بُراندن ( یعنی کس دیگری
 
را به بریدن وادار کردن)

آلماق---» آلدیرماق: خریدن---» خَراندن! ( یعنی کس دیگری را
 
به خریدن وادار کردن)

ساتماق---» ساتتیرماق: فروختن---» فروختاندن! ( یعنی کس دیگری را به فروختن وادار کردن)

یریمک---» یریتمک: راهاندن  رفتن---»  رفتاندن! ( یعنی کس دیگری را به راه رفتن وادار کردن)

 

فعل امر در فارسی تابع قاعده خاصی نیست و از ریشه فعل درست نمی شود. به نظر زبان شناسان بی قاعده بودن هر زبان نشانه ضعف و سستی آن زبان است.

پختن---» پز! (خ---» ز تبدیل شده است)

رفتن---» رو! (ر---» و تبدیل شده است)

کردن---» کن! (د---» ن تبدیل شده است)دیدن---» ببین! ( که اصلا از مصدر دیدن فعل امر ندارد.)

درد دل: بدون هیچ تعصبی می گویم که اگر کسی در ایران
 
متولد نشود و اینها را از این و آن نشنود و ازبر نکند، تا سالیان سال نمی تواند یاد بگیرد. این مشکل را دوستان خارجی مقیم ایران همگی اظهار می کنند و از بی قاعدگی فارسی شکایت دارند. در حالیکه فعل امر در ترکی از ریشه اصلی کلمه ساخته می شود و در این خصوص یک استثنا هم در ترکی یافت نمی
 
شود.

 

بسیاری از ظرافت ها و فرق های ظریف در افعال ترکی وجود دارد که آنها را با زبان فارسی نمی توان بیان کرد. مثلا " قوُوماق
 "
و " قوُوالاماق " هر دو در فارسی به معنای طرد کردن و دور کردن است. در حالیکه بین آنها فرق جزیی وجود دارد که ترکها در استعمال آن را لحاظ می کنند
نظرات 23 + ارسال نظر
elçi سه‌شنبه 13 مهر 1389 ساعت 20:59 http://www.elsasi.blogsky.com/

səlam yaşasın meliyətçi vətən daşlarım

bəh sevdim vebi vu

mətalebun nən qoturəcam

۷۴۷۴ جمعه 16 مهر 1389 ساعت 21:33

سلام تو افتخار ترکها هستی

arta جمعه 9 اردیبهشت 1390 ساعت 12:39

yasha.yasha
chox sevdim

محبوبه سه‌شنبه 3 خرداد 1390 ساعت 14:45 http://www.mahboubeh.j.persianblog.ir

فعل امر در فارسی تابع قاعده خاصی نیست و از ریشه فعل درست نمی شود. به نظر زبان شناسان بی قاعده بودن هر زبان نشانه ضعف و سستی آن زبان است.پختن---» پز! (خ---» ز تبدیل شده است

با این نوشته ی شما مخالفم.
*
*

می بینم = (بن مضارع با حذف «می» و شناسه ی آخر) بین= (افزوده شدن ب ) فعل امر ساخته می شود = (بن ماضی) دید = دیدن (مصدر)
*

دیدن = دید = ببین = بین = می بینم
*
مصدر= بن ماضی= فعل امر دوم شخص مفرد = بن مضارع = فعل مضارع

[ بدون نام ] جمعه 3 تیر 1390 ساعت 18:03

از نظر نویسندگان این سایت آذر گشنسب یزدان هم فارس بوده است ببینید تاچه حد سفسطه!!!!
تابک ریشتا عربی از کلمه طبخ

چمچه ریشتا ترکی از ریشه چوم به معنای ابتدای وسیله به نام چوماق چه پسوند ومخفف انتهای چیزیکه ابطر مانده

کفچه که کلمه مخلوطی از کف فارسی و چه ترکی

دوری هم در فارسی به معنای هرچیز گرده نه هرگردی که درآن بتوان غذا خورد

محمد شنبه 8 مرداد 1390 ساعت 22:41

درنوشته هایت زیادبزرگنمایی کرده ای.این نوشته ات که 92درصد زبان فارسی ترکی وعربی است خیلی خنده دار است .فکرمیکردم نوشه ات مستند باشدوارزش خواندن داشته باشد.لطفا از روی چه منابعی اینها رانوشته ای .

لطف کن به برخورد زبانها (سازمان ملل > یونسکو ) رو بخون یکم معلوماتت زیاد بشه

Alireaza شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 16:18 http://www.eltanet.org

با سلام
اینکه ادعا می کنید بعضی افعال در ترکی معادل ندارند از نظر علمی نادرست است چرا که خودتان جواب مساله را داده اید و معادل هایی برای آنها ساخته اید و معنی اشان را داده ایدو از این گذشته آیا جنابعالی تمام افعال فارسی را می شناسید؟ مطمئنا نه! چرا که زبان مادری جنابعالی و بنده فارسی نیست. پس شاید معادل هایی وجود دارد. شاید فارس زبانها هم ادعا کنند که افعالی در فارسی وجود دارند که معادل ترکی ندارند که این هم ادعای غلطی است.
در این مطلب آورده اید که زبانشناسان زبان ترکی را به سومین زبان قدرتمند معرفی کرده اند: منبع این ادعا چیست؟ از چه نظر زبان ترکی قدرتمند است؟ از نضر قواعد؟ یا لغت؟ زبانشناس بنام که زبان ترکی را اعجاز غیر بشر نامیده کیست؟ اگر بنام است چرا اسمشان را نیاورده اید؟
مطلب بعدی که به نظرم می رسد این است که اگر بخواهیم علمی و بدون تعصب صحبت کنیم هر زبانی یک سری ویژگیهایی دارد که ممکن اسن زبان دیگری آنها را نداشته باشد. حالا اینکه اینها برای یک زبان امتیاز محسوب میشود یا عیب اصلا قابل بحث نیست که نمی توان ثابت کرد که فرضا فارسی 32 حرف و انگلیسی 26 حرف دارد. کدامش بهتر است؟ یا فارسی افعال مرکب کمتر دارد و ترکی بیشتر. کامش زبان تهنری است؟ فکر نکنم کسی بتواند بهه اینها جواب قانع کننده ای بدهد.
در آخر بعضی عقاید غیر علمی و خرافه مانند که بیتن عوام معروف است و اصلا ریشه علمی ندارد می آورم: عربی کاملترین زبان دنیاست؟؟ ترکی بهترین زبان دنیاست؟؟؟ فارسی شیرین ترین زبان دنیاست؟؟..... می بینید هر زبانی ویژگیهایی دارد و نمی توان از این ویژگیها استفاده ابزاری کرد و مثلا گفت در زبان حرف خ وجود دارد ولی در زبان شما نه. اگر به این بحث ادامه بدم خواهید دید که تاکید روی ویژگیهای یک زبان برای نشان دادن اینکه زبان خوب یا بدی است بحثی غیر منطقی است. یک نکته دیگر: زبان قدرت خود را از سخنگوهاش می گیرد یعنی اینکه اگر سخنگویان یک زبان دارای قدرت و سرمایه باشند آن زبان در دنیا رایج می گردد: انگلیسی را ببینید. آیا انگلیسی چرا در همه جای دنیا متداول است؟ آیا به خاط اینکه زبان انگلیسی ذاتا زبان خوب و روانی است؟ ابدا. عمومی شدن انگلیسی به خاطر این است که کسانی این زبان را صحبت می کنند که در دنیا از بیشترین قدرت اقتصادی و سیاسی و نظامی برخوردار هستند و الا تمام زبانها همان قدرت انگلیسی را دارند که همه گیر شوند. اگر چینی ها قدرت بگیرند بعید نیست که در آینده ما زبا چینی یاد بگیریم.
با آرزوی موفقیت و ایجاد فضای علمی در بلاگتان و با تشکر از مطالبتا در این وبسایت که از نظر گرافیکی عالیست.

سلام داداش . ممنون از اینکه مودبانه نظرتونو بیان کردین . خیلی متشکرم
دوست عزیز بزارین در مورد فقط یه کلمه در زبان فارسی بنام (درد داشتن)
معادل های زیادی در ترکی برایتون بیان کنم ... شاید پاسخگوی بسیاری از مسائل باشد . این نمونه ای از دریای بیکران فرق بین زبان ترکی و فارسی هست.
در مقایسه دیکسیونرهای تورکی آذربایجانی تورکی ترکیه مشاهده میشود لغاتی که معادلشان در فارسی موجود نیست در دو لهجه تورکی یکی نبوده و در بیش از 30%لغات با هم متفاوتند.از طرفی از هر ریشه لغتی 1- 4 کلمه ذکر شده،در صورتیکه در تورکی از یک ریشه تعداد زیادی کلمات ساخته میشود و هر کدام معنی بخصوصی دارند.ضمنا" باید خلطر نشان نمود که در حال حاضر 28 زبان یا لهجه مستقل تورکی وجود دارد که 20 لهجه آن دارای کتابت و ادبیات میباشند و هر کدام دارای لغات مترادف بیش از یک هزار لغت تورکی آذربایجانی می باشند.با این ترتیب معلوم میشود که هزاران کلمه در تورکی موجود است که معادل آنها در زبان فارسی موجود نیست.

در زبان تورکی کلماتی با اختلاف جزئی(نوآنس)در معانی موجود است که در فارسی نیست.مثلا"برای انواع دردها کلمات:

آغری/ آجی/ سیزی/ یانقی/ زوققو/ سانجی/ گؤینه مک/ گیزیلده مک اینجمک، بکار می رود که هر کدام درد بخصوص را بیان می کنند.

آغری معادل درد فارسی است(درد عضوی).

سانجی به درد کولیک احشاء تو خالی گفته میشود مانند قولنج روده،

آجی به درد پرووکه گفته میشود مانند درد در موقع کشیدن دندان.

سیزی به درد خفیف سوزش دار گفته میشود.

یانغی معادل سوزش میباشد.

زوققو درد همراه ضربان است مانند درد آبسه ودرد عقربک انگشتان و امثال آنها.

گؤینه مک شبیه سوختن است و در دقایق اول سوختگی دیده میشود.

اینجیمک دردر موقع پیچ خوردگی مفاصل و یا درد حاصل از ضربه و سقوط میباشد.

گیزیلده مک درد شبیه گزگز کردن دردناک می باشد.

در فارسی برای تمام حالات فوق لغت درد و یا سوزش بکار می رود.

در تورکی به گریه کردن آغلاماق گفته میشود.ولی این کلمه مترادفهای زیادی دارد که هر کدام حالات مختلف گریه را بیان می کند.مثلا":

آغلامیسماق یعنی بغض کردن و به حالت گریه افتادن بدون اشک ریختن.

بؤزمک به معنی حالت گریه گرفتن کودک.

دولوخسونماق به معنی حالت گریه به خود گرفتن و متأثر شدن بزرگسال و پر شدن چشم از اشک میباشد.

آغلاشماق به معنی گریه دسته جمعی و تعزیه بکار میرود.

هؤنکورمک با صدای بلند گریه کردن و هؤککولده مک گریه با هق هق میباشد.

بوزلاماق با صدای بلند گریه کردن و از سرما لرزیدن میباشد.

ایچین چالماق به معنی از فرط گریه کردن گریه بدون اشک و یا هق هق نمودن است .

کؤیرلمک به معنی حالت گریه دست دادن است.

در تورکی جغتائیاینگره مک و سینگره مک به معنی یواش یواش بطور مخفی گریه کردن و سیقتاماق به معنی زیاد گریه کردن و اؤکورمک به معنی با صدای بلند گریه کردن میباشد.همچنین ییغلاماق به معنی گریه کردن و اینجگیرمک به معنی با صدای نازک گریه کردن است.

در تورکی اوُسانماق به بیزار شدن و به تنگ آمدن می گویند.بیقماق،بئزیکمک،بئزمک و چییریمک هم با اختلاف جزئی همان معنی را میدهد مثلا":چییریمک بیشتر بمعنی زده شدن میباشد.

ترپشمک به معنی تکان خوردن

و ترپتمک به معنی تکان دادن است

ولی چالخالاماق به معنی تکان دادن به منظور سوا کردن(مثلا سوا کردن کره از ماست)،

قاتیشدیرماق به معنی مخلوط کردن

و قاریشدیرماق به معنی به هم زدن با قاشق و غیره .. میباشد.

ییرقالاماق به معنی تکان دادن و جنباندن

و سیلکه له مک به معنی تکان دادن درخت و یا لباس و فرش و امثال آن میبا شد.

در فارسی برای هیچکدام از این تعبیرات لغات مستقل به خصوصی وجود ندارد.

ایمرنمک،قیمسانماق که با اختلاف جزئی به معنی آرزو کردن و هوس کردن و نیسگیل به معنی آرزوی براورده نشده و حسرت میباشد،هیچکدام معادل مستقلی ندارند.

برای دعوا کردن کلمات متعددی بکار می رود که هر کدام شکل و حالت ویژه ای را از دعوا بیان می کنند مانند:

دؤیوشمک:همدیگر را کتک زدن

ووُروشماق:همدیگر را زدن

ساواشماق:با یکدیگر دعوا و جنگ کردن و گلاویز شدن

دیدیشمک:دعوا همراه چنگ زدن همدیگر

چارپیشماق:دعوا و برخورد به یکدیگر،تصادم

دالاشماق:با هم دعوای لفظی کردن

دارتیشماق:با هم مشاجره کردن

چاخناشماق:با هم سر شاخ شدن

تؤتوشماق:دعوا با گرقتن همدیگر

بؤغوشماق:دعوا همراه یقه ی همدیگر را گرفتن و خفه کردن

تیپشمک و تیپکلشمک:دعوا همراه لگد انداختن به هم

خیرتدکلشمک یا فیرتیلاقلاشماق:دعوا همراه گلوی همدیگر را گرفتن

سؤیوشمک:همدیگر را دشنام دادن

دیرشمک:دعوا کردن،رو در روی هم ایستادن

بؤغازلاشماق:گلوی همدیگر را گرفتن،رو در روی هم قرار گرفتن،دعوا کردن

چیرپیشماق:زدوخورد

دُروشماق:مناقشه،مجادله،رو در رو شدن

سؤپورلشمک:گلاویز شدن،در هم آویختن

همچنین برای اینکه بگوئید فلانی از در وارد شد ، بسته به شخصیت فلانی و نحوه ی ورود و مناسب گوینده با وی کلمات زیر بکار میرود:

آریایی یکشنبه 30 مرداد 1390 ساعت 11:11

درود بر شما آذربایجانیهای آریایی ترکزبان شده (آذربایجانی نه آذری)
آری زبان پارسی ناتوان شده است ولی دکتر حسابی نشان داده است که عربی از ناتوان ترین زبانهاست و پارسی میتواند ماننده هم خانواده ایهای خود(سانسکریت، یونانی، لاتین، انگلیسی، فرانسه ای، آلمانی، ارمنی) نیرومند باشد و بشود.ترکی از عربی بسیار تواناتر است.یا سخن مگویید یا اگر میگویید راست وپایه دار بگویید.کار شما ترکزبان شده ها برایم خنده آور است شما خود را از ترکهای زردپوست اصیل سیبریا هم ترکتر میدانید در حالی که فرسنگها از ایشان دورید. مگر نژاد آریایی چه دارد یا ندارد که بدان نمینازید. یا مگر آن ترکها چه دارند؟ به هرگونه هر نژاد از هر لحاظ میتواند بر دیگری برتری داشته باشد.ولی مباید به رخ هم بکشیم تو سر هم بزنیم.بلکه باید باهم دوست باشیم.مردم آناتولی آریایی هایی که برای ترک نشان دادن خود کارهای شگفت میکنند...
آری فقط نادانها هر چیز را باور میکنند.

دکتر ابراهیم آقازاده اصل یکشنبه 13 شهریور 1390 ساعت 10:55 http://azartiractor.com

سلام بر شما
خیلی عالی بود
یاشاسین آذربایجان
یاشاسین مراغا
یاشاسین قوشاچا

وحید سه‌شنبه 5 مهر 1390 ساعت 08:11

سن بیز افتخار یارادیسان

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 14 مهر 1390 ساعت 21:35

سیپقارماق معادل فارسی دارد واژه چوشیدن دقیقا به همین معنا است

علی سه‌شنبه 26 مهر 1390 ساعت 02:47

تو یونسکو شش زبان رسمیه انگلیسی ، عربی ، چینی و اسپانیای و روسی و فرانسوی میبینی که ترکی حتی نزدیکشم نیست.
برای همه کلماتی که گفتی معادل هست.یکسریش که اصلا فارسی است و ترکی نیست.
اردک:مرغابی
فشنگ:گلوله
ایل:مردم
چنگال فارسی است و از چنگ میاد.
آقا=مرد
خانم:بانو
بشقاب:دوری
قابلمه:دیگچه
من:در اصل مه و مو بوده و هنوزم هست.
توپ:گوی
اوستا:کلمه ای اوستایی است اصلا ربطی به ترکی ندارد.
اردو:آوردگاه
چماق:چوبدست
آرزو:کلمه ای فارسی است.
دایی:خالو
برای افعال هم همه اش هست فقط انگار شما بلد نیستید.رنگها هم اینها رو ترجمه کن:زردگونه،زردفام،زردین
فعل امر:
کنش:کن
بینش:بین
روش:رو
شما مشکلت بیشتر کم سوادیته تا فارسی!
حالا ترکی.هنر میشود صنعت!
فرهنگ میشود کولتور!
ملت بی فرهنگ بی هنری هستید با این حساب حتی اسم این دو چیز را ندارید!
به جا و زمین میگویید یئر.اگر بگویید یئری یوخدور معلوم نیست یعنی جا نیست یا زمین نیست!یئرآلما یعنی سیب زمینی یا سیب جایی؟
کلماتی مثل تازه ، مگر ، اگر هم که فارسی است حتی اسم محلات قدیمی شهر تبریز فارسی است مثل سرخاب(سرخ+آب)
بجز فرهنگ لغات کاشغری که آنهم یه فرهنگ سه بانه است هیچ کتاب ترکی وجود ندارد.در حالی که ابن سینا کتاب به فارسی دارد.در اروپا ترکها را بربر میدانستند!اوج هنر ترکها جنگ و آدم کشی بوده!

Azar شنبه 5 آذر 1390 ساعت 13:31

بی سواد جون به خاطر تو فارسی مینویسم که حالیت بشه و واقعا بفهمی
همین الانشم ما آخما قیه داریم که معنیش به فارسی میشه سنگی که میخواد ریزش کنه
ابله دولت اومده اسمشو اندیشه گذاشته
من الان میدونم اونجا آخما قیه است ولی 100 سال دیگه ملت فکر میکنن اونجا همون اندیشه بوده
یا گوموش قیه یعنی سنگ یاقوت که اسمشو دمشقیه گذاشتن
مسخره هست به خدا(اهورا مزدا)(اینارو گفتم بدونی سرخاب هم همونتوری شده که من و امثال من سننمون نمیرسه بدونیم اسم اونجا چی بوده بازم یعنی کس کشی از دولت بوده حالا فهمیدی yasha Azarbaycan
یری یوخدی به فارسی میشه جا نداره(جا نیست چیه؟)یه چی هم بگم برم شما واقعا به توپ گوی میگین؟به دایی خالو میگین؟به چماق چوبدست میگین؟به اتاق چی میگین؟
شما نه چیزی به نام قاشق داشتین نه کلمه ای به نام اتاق(چون زمان توران بزرگ اثری از فرهنگ در شما نبوده و چادر نشین و نمیدونم با چی غذا میخوردین
yashasin turan yurdum

سارا شنبه 5 فروردین 1391 ساعت 18:12

واااای چقدر خندیدم . همین حرفها رو می زنید که براتون جوک می سازند . توهم عزیز کمتر قرص اکستازی بخور . مگه با دسته کورها طرفی !!! زبان مغولی یا درستش ( منگولی ) که با عربی و فارسی و روسی و انگلیسی مخلوط شده که این حرفا رو نداره . اسمش می شه ( قاطی پاطی دیلی ) برو تو گوگل جستجو کن زشت ترین و بد أهنگ ترین زبانهای دنیا ألمانی و ترکی هستند. ( منگولی دیلی ) زبان مافوق بشر و اون بالا بالاها بالاتر از اسمونها هست !!!هه هه هه

nik یکشنبه 27 فروردین 1391 ساعت 01:59

golam ina hamash ke kose migi zami khodesh turki hast.akhe fadat hamin alanesham dar dehatazarbayjan be mazrae zami miguyand va shoma farsha hanoz be yere turki zamin miguyid va galat hast.yer,ja hast va zami,mazrae hast
savade to kame
dusti jayi gofte jaye khali mishe ehsas,fek mikoni moadele turki nadare?ehsas be turki doygu va hess be turki dushunmag mibashad.albateh danestan ham bulmag.eshtebah nashe

Hameet شنبه 2 اردیبهشت 1391 ساعت 12:59

اون دسته از هموطنان فارس که به ترک ها ایراد میگیرن که چون ترک ها آشنایی دقیقی از فارسی ندارن به همین دلیل فارسی رو زبان ناقصی میدونن میخواهم بگم که : اولا هرکسی که در ایران به دنیا اومده و درش زندگی میکنه آشنایی دقیقی از فارسی داره چون در نظام آموزشی کشور . در صدا و سیما . در کتاب ها و مجلاتو ... فقط از فارسی استفاده میشه ( البته در مناطق غیر فارس نشین به اجبار ) ... و ثانیا : اگر فرض کنیم که ترک ها آشنایی کمی از فارسی دارن در این صورت باید پرسید : فارس ها چه اطلاعاتی از زبان تورکی دارن ؟؟؟ فارس ها هم لطفا اندک مطالعه ای از ترکی داشته باشن بعد در موردش نظریه پردازی کنن .

صالح تبریزلی سه‌شنبه 26 اردیبهشت 1391 ساعت 15:41

برای ادمین بی سواد این صفحه متاسفم. من به عنوان یک تبریزی عرض میکنم که زبان فارسی بسیار کامل تر از زبان محلی ماست. حتما" سری به مقبره الشعرا بزنید تا دلیلش را بفهمید. چهارصد شاعر درجه ی یک و دوی این زبان اهل آذربایجان اند در حالی که ما به تعداد انگشتان دست شاعران ترکی نداشته ایم. خوب این یعنی چه؟

[ بدون نام ] یکشنبه 28 خرداد 1391 ساعت 21:21

خیلی خندیدم پانترک خائن اوسکول

ادهم جمعه 23 تیر 1391 ساعت 16:00

کلمه باجناق در فارسی میشه همریش

باجناق =همریش
در استانهای جنوبی علیالخصوص بندر عباس هنوز این کلمه گفته میشه

[ بدون نام ] شنبه 31 تیر 1391 ساعت 19:23

گور پدر هر چی آدم دروغگوه. واژه ها فارسی رو نوشتی ترکی که چی بشه؟؟؟؟

مرتضی و هادی سه‌شنبه 31 مرداد 1391 ساعت 05:58

یاشاسن سنون تک کیشنی که . بجور گوجلی .سوزلر .بو ایتلرین علیه نه یازی سن . ساغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغول

محسن چهارشنبه 25 دی 1392 ساعت 14:33

سلام خدمت همه...من خودم هم فارسم هم ترک یا به قولی تورک...
به نظر شماها آیا چیزی به نام برتری قومی وجود داره معلومه که نه...
المان با اون همه نازش شکست خورد و جز سرافکندگی چیزی براش نموند....
به نظر من این همشهریای ترکمند که دارند سفسطه می کنند
واقعیت اینه که تمام کلمات ترکی یا برابر فارسی دارند یا از فارسی گرفته شدند استنادمم زبان پهلوی یا سغدیه

آریایی جمعه 26 اردیبهشت 1393 ساعت 17:43

زبونتون هم مثل خودتون بیخوده !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد