مـــاراغــــا آذربایجانین پارلاق اؤلدوزو

ّبؤ وبلاگدا ماراغا و آذربایجان حاقیندا بیلگیلر بولا بیلیر سینیز

مـــاراغــــا آذربایجانین پارلاق اؤلدوزو

ّبؤ وبلاگدا ماراغا و آذربایجان حاقیندا بیلگیلر بولا بیلیر سینیز

نغمه

نغمه

 

گئنه آرغین گئنه یورغون گئنه بیر غملی اؤره ک

 یارالی قوش کیمی چیرپینمادادیر

گینه نیسگیلی اؤره ک یانمادادیر

کؤز گؤز اوسته قالانیر نئیله مه لی

آلیشیر دالغالانیر نئیله مه لی

سرمی نه آتا بیلدی نه آنا

گئدیرم چله خانا-چله خانا

 

من گرک یار یانان اودلاردا یانام

یار دئیب یار دولانام

نه روا عشقی دانام-من باها نغمه سیم

 نغمه آدیم -گلمیشم عشق زلیخا یارادیم

هانی لیلی-هاتنی شیرین

قویام خسرتلی باشی دیزلرینه

بی باخام غمله دولان گؤزلرینه

دئیم عاشیق اودی اودلاردا یانا-

ننه دئیم چله خانا-چله خانا


 

ادامه مطلب ...

حدود آذربایجان در سده های نخست اسلامی

حدود آذربایجان در سده های نخست اسلامی


پرویز زارع شاهمرسی

در زمان جنگ‌های ایرانیان و تازیان ویژه جنگ‌ قادسیه، رستم فرخ زاد سپهسالار ایران و برادرش اسفندیار فرخ زاد سپهبد آتورپاتگان بود. پس از آن که رستم در جنگ با اعراب شکست خورد، سپاه تازیان به فرماندهی حذیفة بن یمان به آتورپاتگان حمله کرد. اسفندیار در این زمان ساکن اردبیل پایتخت آتورپاتگان بود. ارّان نیز زیر فرمان اسفندیار بود. حذیفه فرمان ولایت آتورپاتگان را از مغیرة بن شعبه والی کوفه دریافت کرده بود که او نیز گمارده‌ی عمر بن خطّاب بود. اسفندیار با جنگجویان از شهرهای مختلف آتورپاتگان، به جنگ تازیان آمد. بزودی جنگ چند روزه و سختی رخ داد. سپس مرزبان از جانب همه اهل آتورپاتگان (که اینک آذربایجان نامیده می‌شد) با حذیفه صلح کرد.

در این پیمان صلح، حذیفه به نمایندگی از عمربن خطّاب به اهالی نواحی صحراها و کوه‌ها و سرزمین‌های آذربایجان امان می‌داد و هم چنین متعهد می‌شد که «... بر کردان بلاسجان و سبلان و ساتروان تعرضی نکند» با توجه به این که بلاسجان یا همان بلاشگان در آلبانی قرار داشت، این شرط احتمالاً نشانه‌ی سیطره‌ی حکمرانی فرمانروایی آتورپاتگان بر آلبانی به هنگام هجوم تازیان است.

در این زمان حکمران منصوب تازیان در آتورپاتگان، زیر نظر حاکم عراق بود. چندی بعد عمر، حذیفه را معزول و عتبة بن فرقد سلمی را به جای و بر آذربایجان گمارد. چون عثمان بن عفّان خلیفه شد، ولید بن عقبة بن ابی معیط را ولایت عراق داد و او نیز عتبه را از آذربایجان برداشت. آتورپاتگان و آلبانی اینک آذربایجان و ارّان خوانده می‌شدند و به همین نام نیز در آثار جغرافیایی و تاریخی مسلمانان وارد شده است.

چگونگی ورود تازیان به آذربایجان، ارّان و ارمنستان و شیروان و خط سیر سپاهیان آنان، بر شناخت آنان از این مناطق و مطالب بعدی در کتابهای جغرافیا اثر گذاشت. تاریخ فتح آذربایجان به دست سپاهیان تازی سال 22 هجری است. سپاهیان تازی پیشروی خود را در دو سمت و به رهبری دو سردار ادامه دادند. یکی سلمان بن ربیعه باهلی بود که جانشین عبدالرحمن بن ربیعه شد (که در جنگ با ترکان جان باخته بود) و دیگری حبیب بن مسلمه بود. حبیب بن مسلمه شهرهای بسیاری از ارمنستان را برای عثمان بن عفّان گشود و چون این پیشروی از ارمنستان آغاز شده و به داخل قفقاز کشیده شده بود. تازیان بدین ترتیب به هر کجا که می‌رسیدند، بر این باور بودند که ادامة ارمنستان است و همین مسأله در کتاب‌های جغرافیایی تازی ادامه یافت.

سلمان بن ربیعه نیز از رود ارس گذشته و بیلقان را تصرف کرد و پس از گشودن شهرهای مهمی چون بردع، ازرود کور عبورکرده و شیروان و قبله را نیز به چنگ آورد. و بدین ترتیب آذربایجان، ارمنستان، اران، شیروان و گرجستان به دست تازیان افتاد و آنان به دروازه‌های دربند یا باب الابواب رسیدند. سلمان بن ربیعه در شهر باب، با ترکان که منزلگاهشان به گفته‌ی ابن فقیه آنجا بود، نبرد کرد و با 4 هزار نفر از یارانش کشته شد.

ادامه مطلب ...

نگاهی به قدیمی‌ترین لغت‌نامة ترکی جهان

نگاهی به قدیمی‌ترین لغت‌نامة ترکی جهان

نوشته شده توسط اسدالله مردانی رحیمی   

اگر چه در طول تاریخ لغت‌نامه‌های فراوانی در زمینة واژگان ترکی نوشته شده، اما هیچ یک از آنها اهمیت و قدمت « دیوان‌اللغات الترک» محمود کاشغری را ندارد.

دیوان‌اللغات الترک قدیمی‌ترین لغت‌نامة ترکی جهان است که حدود هزار سال پیش یعنی در سالهای 464 الی 466 ه.ق. بعد از چهار بار بازخوانی و بازنویسی به رشتة تحریر در آمده است.

در مورد زادگاه محمود کاشغری اختلاف نظر وجود دارد؛ گروهی معتقدند که وی در کاشغر پایتخت ترکستان شرقی ( ایالت سینگ کیانگ) در شمال چین به دنیا آمده؛ بعضیها زادگاه او را ناحیة اپال (50 کیلومتری مغرب کاشغر) دانسته‌اند و گروهی هم بر این باورند که او در سال 380 ه.ق. مطابق 1001 میلادی در شهر بارسغان نزدیک دریاچة ایسیق گؤل که امروزه در کشور قرقیزستان واقع شده، به دنیا آمده است.

محمود تقریباً بسیاری از قبایل ترک را دیده و لغات و اصطلاحات معمول در بین آنها را جمع‌آوری نموده و حدود 7500 واژه را ثبت و ضبط کرده است.

زمان محمود کاشغری زمان گسترش قدرت و نبوغ ترکان در زمینة خدمات نظامی و فرهنگی به جهان اسلام است و قیامهای ضد اسلامی همچون قیام استاد سیس خراسانی، ماه فرید، المقنع و ... به وسیلة ترکان سرکوب می‌گردد و در نتیجه نزدیکی و تعامل بغداد با ترکان افزایش می‌یابد و یاد گیری زبان ترکی در کنار زبان عربی در سرتاسر سرزمینهای اسلامی رایج می‌گردد؛ به همین خاطر محمود با هدف تعلیم زبان ترکی به عربها و عربی دانها و با ترجمة عربی به تألیف این لغت‌نامه پرداخت تا عرب زبانان به آسانی و بر اساس قواعد زبان عربی آموزش ببینند؛ یعنی محمود بر مبنای قوانین عربی به بررسی واژگان ترکی پرداخته است که در حقیقت کار بسیار مشکلی است؛ اما او به راحتی از عهدة این مشکل برآمده است. خود محمود می‌گوید با نوشتن این کتاب می‌خواهد ثابت کند که زبان ترکی همگام با زبان عربی مانند دو اسب مسابقه به پیش می‌تازند و در جای دیگر به حدیثی نبوی استناد می‌کند که زبان ترکان را بیاموزید که فرمانروایی آنان دراز و طولانی خواهد بود.

ادامه مطلب ...

آذربایجان


آذربایجان


کؤنولوم قوشو قاناد چالماز سنسیز بیرآن، آذربایجان،


خوش گونلرین گئتمیر مودام خیالیمدان، آذربایجان.


سندن اوزاق دوشسم ده من عشقین ایله یاشاییرام،


یارالانمیش قلبیم کیمى، قلبی ویران آذربایجان.


بوتون دونیا بیلیر سنین قودرتینله، دؤولتینله


آباد اولوب، آزاد اولوب مولکی ایران، آذربایجان.


بیسوتونی اینقیلابدا، شیرین- وطن اوچون فرهاد


کولونگ وورموش اؤز باشینا، زامان- زامان، آذربایجان.


وطن عشقی مکتبینده جان وئرمگی اؤیرنمیشیک،


اوستادیمیز دئییب هئچدیر وطنسیز جان، آذربایجان.


قورتارماق چون ظالیملرین الیندن رئی شومشادینی،


اؤز شومشادین باشدان- باشا اولوب آل قان، آذربایجان.


یارب، ندیر بیر بو قدر اورکلری قان ائتمگین،


قولوباغلی قالاجاقدیر نه واختاجان آذربایجان؟


ایگیدلرین ایران اوچون شهید اولوب، عوضینه


درد آلمیسان، غم آلمیسان سن ایراندان، آذربایجان.


اؤولادلارین نه واختا دک ترکی- وطن اولاجاقدیر؟


دور آیاغا، یا آزاد اول، یا تامام یان، آذربایجان.


شهریاریناورییده سنین کی تک یارالیدیر،


          ازادلیق دیر منه ملحم، سنه درمان، آذربایجان

نفوذ زبان ترکی در سایر زبان ها

نفوذ زبان ترکی در سایر زبان ها


 


چون ترکان جهان در طول هزاران سال تمدن، مرزی برای حکومت نداشته اند، پس به جرات میتوتنیم بگوییم : هیچ زبانی در دنیا نیست مگر انکه رد پایی از زبان ترکی در ان وجود داشته باشد.


از انجایکه ترک ها در طول تاریخ بر اسیا و قسمت هایی از اروپا حکمرانی کرده اند بنابراین باید در زبانهای این مناطق اثراتی از این زبانها یافت شود. مثلا هون ها چند صد صال برل اروپا حاکم بوده اند.یا عثمانی ها بر شرق اروپا تساط داشته اند.


اروپاییان با علم بر این نکته، تحقیقات گسترده ای روی این موضوع انجام داده و نتیجه گرفته اند که 40درصد زبان ایتالیایی، 19درصد زبان انگلیسی، 17 درصد زبان المانی و... از واژه های زبان ترکی تشکیل شده اند. همچنین 92درصد زبان فارسی از عربی و ترکی و زبان های اروپایی(انگلیسی، فرانسوی و....) گرفته شده است. اجازه بدهیداینگونه بگویم اگر ترکی نبود یک پنجم زبان انگلیسی و دو پنجم زبان ایتالیایی حذف میشد.


 


به کلمات انگلیسی زیر توجه کنید که چقدر شبیه کلمات ترکی است و همچنین ارتباط معنایی هم دارند:


 "بوکمک"ترکی به معنای تاکردن  کتاب                                  book
"یوغوت" ترکی به معنی ماست

 ماست                           yoghurt

 "جره"ترکی به معنی کوزه  کوزه                                     jar
 "دیب"ترکی به معنی قعرو ته

 عمیق                                deep

 "اوکوز"ترکی به معنی گاو نر  گاونر                                     ox
 "چاپباق"ترکی به معنی بریدن و قطع کردن  قطع کردن و بریدن                 chop
 "تپه" ترکی

 نوک و سر                             top

 "یاشماق" ترکی یاشماق                         yashmak
 "یورت"ترکی قدیم به معنی محوطه و میدان جنگ  حیاط                                  yord
 "یه نگی" و "یه نی"ترکی به معنی جدید و تازه  جوان                                young
 "یه نگی" و "یه نی" ترکی به معنی جدید و تازه

 مردم دنیای جدید(امریکایی)          yankee

 "فرلانماق"ترکی به معنی چرخیدن  پیچیدن و بالا زدن                    furl
 "بل" ترکی به معنی کمر  کمربند                                 belt
 "بولوک"ترکی به معنی تکه"بولمک"به معنی تکه تکه کردن  بلوک،قطعه                         block
 "یاتاقان" ترکی  یاتاقان                            yatagan
 "اردک" ترکی  اردک                                  duck
 "پارلداماق"به معنی درخشیدن  مروارید                               pearl
 "سوپور"ترکی به معنی رفتگر  رفتگر                            sweeper
 "سوپورمک" به معنی جارو کردن  جاروب کردن                      sweep
 "قورماق" به معنی تشکیل دادن  گروه                                 group
 "غاز" ترکی  غاز                                   goose
 "چاکال"ترکی به معنی شغال  شغال                               jackal
 "دان اولدوز" ستاره صبحگاه"و  "صبح دانی" به معنی اول صبح  فلق،نورصبحگاه                   dawn

کلمات ترکی که معادل فارسی ندارد

 

مقدمه :زبان ترکی از طرف زبانشناسان به عنوان سومین زبان قانونمند وتوانمند دنیا شناخته شده است و حتی یکی از زبان شناسان بنام زبان ترکی را اعجاز غیر بشری معرفی کرده است. ● زبان ترکی حدود 24000 فعل دارد که در فارسی بیش از 5000 نمی باشد ● حدود 1650 لغت ترکی آذربایجانی شناخته شده است که برای آنها لغات مستقلی در فارسی نیست. مانند یایخالاماق، یوبانماق، یودورتماق و…. ● چند هزار لغت با ریشه ترکی در زبان فارسی موجود است که از این لغات بیش از 600 لغت جزء کلمات مصطلح و روزمره است. مانند آقا ، خانم ، سراغ، بشقاب، قابلمه، دولمه، سنجاق، اتاق، من، تخم، دوقلو، باتلاق، اجاق، آچار، اردک، آرزو، سنجاق، دگمه، تشک، سرمه، فشنگ ، توپ ، تپانچه، قاچاق، گمرک، اتو، آذوقه، اردو، سوغات، اوستا، الک، النگو، آماج، ایل، بیزار، تپه، چکش، چماق، چوپان، چنگال، چپاول، چادر، باجه، بشگه، بقچه، چروک،….

 

اینک از انسان شروع می کنیم:


دده: پدر بزرگ
ننه: مادر بزرگ
آتا و بابا: پدر (فادر انگلیسی)آنا: مادر (مادر انگلیسی)قایین: ( برادر زن و یا برادر شوهر)بالدیز: ( خواهر زن)باجاناق: ( این کلمه در فارسی معادل ندارد و به همین شکل استفاده می شود.)گؤرومجه: ( خواهر شوهر)قارداش: برادر (بطور مطلق)آغا بَی: برادر بزرگ
اینی: برادر کوچک آبلا: خواهر بزرگ
باجی: خواهر (بطور مطلق)مانی: عمو (عمّ در عربی)تی زه: خاله (خالة در عربی)دایی: دایی ( این کلمه ترکی در فارسی معادل ندارد و به همین شکل استفاده می شود.)

 

و اما در حیوانات


ادامه مطلب ...

عاشیقم - کریمی مراغه ای * طنز شعر


زشت و زیبا (( یاخشی پیس )) ” آتداکی گوزل شعرین آدیدی که بیزیم ایفتخارلی شاعیریمیز آقای حسین کریمی شیرین و ظریف دیلینن بیان ائدیب . بو شعرین اول مصرع لری ظاهیرده خلاف فکرلری یادا گتیریر، اما ایکینجی مصرع لری شعرین مفهومون دئوندررکن شاعرین ذوقون و هنرین عاشقانه زمینه سینده گوستریر

عاشیقم

عاشیقم من عاشیقم ای دلی دیلدار سنه


وئرمیشم طاقتیمی صبریمی ای یار سنه

سئویرم بزم اولا خلوت قویاسان من ائلییم

غمیمی محنتیمی دردیمی ایظهار سنه

گزرم کوچه و بازاری دالین جان سوخارام

پیچاغی قارنینا هر کس ائده آزار سنه

ایستی وقتینده سویونسان سالارام  تئز ایچینه

کاسه نین بوز وئره رم شربت گلنار سنه

نیه اوجوندا سیخیرسان ، ازیسن ، سیندیریسان

نئیله ییب  آخ بو یازیخ قلب وفادار سنه

سن ییخیل بالش ناز اوسته اوزان منده چالیم

ضرب و قارمان و کمانچه ، ویولن ، تار سنه

ایمه ،  شاخ  ساخلا  یانوندا ، باخوب ، اوپ  قوی  گؤزونه

بو گوزل عکسی کی  مندن قالیر آثار  سنه

دوگمه سین آچ آرالا ،  ساخلا  قویوم اورتاسینا

آلمیشام ساک  دولوسی  ،  حیوا  ،  لیمو  ،  نار سنه

نییه « ویه ویه » دییسن اینجیدیری قوی چیخادیم

سیخسا باشماغ ایاقون اولسا اگر دار سنه

دؤز بیر آز بندین آچیم تا وئریم الان الیوه

چتریوی وئرمیه زحمت ،  بو  یاغیش قار سنه

گله سن باغدا وئرم  بیر الیوه اویناداسان

قیرمیزی آلما ،  شمامه  گولی بی خار  سنه

گل اوتی دیممه دانیشما نئجه توتسان گئچه جک

دئمه خاطیر قویاجاخ چرخ جفاکار سنه

گل اوتی قوزا قیچین گیدیریم ای یار عزیز

قره دون آبی بولوز قیرمیزی شالوار سنه

احتراماً دایارام آغزینا  تا  سن سوراسان

سولی  قلیانی ،  تا کریمی  دئیه  اشعار سنه

استاد کریمی مراغه ای(ماراغانین طنز دئین شاعیری)