مـــاراغــــا آذربایجانین پارلاق اؤلدوزو

ّبؤ وبلاگدا ماراغا و آذربایجان حاقیندا بیلگیلر بولا بیلیر سینیز

مـــاراغــــا آذربایجانین پارلاق اؤلدوزو

ّبؤ وبلاگدا ماراغا و آذربایجان حاقیندا بیلگیلر بولا بیلیر سینیز

تاریخچه هفت هزار ساله زبان ترکی در آذربایجان .2

بدین ترتیب است که از 7000 سال قبل تا 2500 سال قبل یعنی مدت 4500 سال به طور مطلق در منطقه جغرافیایی آذربایجان تنها و تنها اقوام التصاقی زبان (ترک) زندگی و حکومت کرده‌اند . همچنین اگر تاریخ بعد از 2500 سال قبل از میلاد را بررسی کنیم باز آذربایجان در بیشتر مقاطع تاریخی مستقل از حکومت‌های دیگر منطقه بوده، به طوریکه در زمان هخامنشیان آذربایجان در مقابل آریاییها سرفرود نیاورده و تا سرنگونی این حکومت، تمام فرهنگها و آداب و سنن و زبان خود را حفظ کرده همچنین در تایید گفتة بالا می‌توان به کشته شدن کورش، شاه هخامنشیان توسط ملکه آذربایجان (تومروس) اشاره کرد.20

در زمان سلوکیان نیز کل آذربایجان مستقل از حکومت سلوکیان بوده و اسکندر نتوانست آذربایجان را به تصرف درآورد.21و در این مورد استرابو جغرافیدان یونانی می‌نویسد: در زمان حمله اسکندر، سرداری بنام آتوروپات آذربایجان را از چنگ اندازی اسکــندر محفوظ نگهداشت.

در زمان ساسانیان نیز آذربایجان مستقل بوده و حتی بعد از شاپور دوم، ساسانیان با هیتی‌ها (هیاطله) پیمان اتحاد بستند تا در شمال غرب با روم بجنگد. بعد از اسلام نیز ترکان اغوز که شمشیر اسلام نامیده می‌شده‌اند، در آذربایجان حکومت قدرتمندی بنا کرده و با ملازگرد مبارزه کرده و توسط آلپ ارسلان ضربه سنگینی به آنها واردآوردند. بعد از اغوزها نیز حکومتهایی که در آذربایجان و گاهی در مناطقی از ایران حکومت می‌کرده‌اند. از جمله غزنویان، سلجوقیان، خوارزمشاهیان، مغولها، اتابکیان، تاتارها، آق‌قویونلوها، قره‌قویونلوها، صفویان، افشاریان و قاجارها تماماً ترک زبان (التصاقی) می‌باشند.

در مورد ترکی بودن زبان مردم آذربایجان اسناد و مدارک بسیار زیادی موجود است، مثلاً: دیونیوس پریگت جغرافی‌نگار و شاعر یونانی صدة چهار میلادی ترک زبانان را ساکن اصلی این منطقه می‌داند و نیز محمد عوفی در ذکر خلافت عمربن عبدالعزیز که از سال 99 تا 101 هجری ادامه داشت، از قیام بیست هزار ترک آذربایجانی سخن می‌گوید.

همچنین اخبار موثّق عبیدبن‌شریعه جرهومی که شخص معمّر و محترم در دربار اموی بوده در حضور معاویه سخن می‌گوید: (آذربایجان از سرزمین ترکان است) و این خبر را طبری و به نقل از او بلعمی و حمزة اصفهانی و ابن اثیر در کتابهای تاریخ بلعمی، تاریخ طبری، تاریخ پیامبران و الکامل گزارش کرده‌اند که از متون معتبر اسلامی به شمار می‌روند.

از دیگر محققانی که آذربایجان را به عنوان سرزمین ترکها نام می‌برند می‌توان : ژ . اوپر، قرتیز هومئل، ا . م . محمد اوف، ت . حاجی یف، گ . ا . ملیکشویلی، ع . دمیرچی‌زاده، تیمور پیر هاشمی، یامپولسکی، ی . ک . یوسف‌اف، یومینوس ، وروشل گوگازیان. زکی ولید دوغان، پروفسور دکتر محمد تقی زهتابی و دهها محقق و دانشمند را نام برد.

در این میان بهتر است به نظر یامپولسکی نیز اشاره کرد که می‌گوید: ترکها در اطراف دریاچه ارومیه زندگی می‌کنند و آشوریها آنها را توروک türük (یامون توروک به معنی ترکهای نیرومند) نام برده‌اند و در سنگ نوشته‌های اورارتوئی هم سخن از قومی بنام توریخی رفته که در آذربایجان می‌زیستند. (اوایل هزارة قبل از میلاد) و می‌گوید توروکها یا توریخی‌ها همان ترکها هستند.

بهر حال ترک بودن ملت آذربایجان از هزاران سال قبل بر همه کس مسلّم می‌باشد و دیگر نیاز به توضیح اضافی احساس نمی‌شود ولی در مورد سابقة تاریخی خود فارسها کمی توضیح را لازم دیدیم:

برخی از نسب شناسان، فارسها را از نسل «فارس بن یا سور بن نوح» و بعضی دیگر آنها را از فرزندان «فارس بن یوسف بن یعقوب بن اسحاق بن ابراهیم» و بعضی دیگر از نسل «فرزندان یسراسود پسر سام پسر نوح» و بعضی از نسل اسماعیل می‌دانند. واژه فارس در زبان عربی به معنی سوارکار بوده و غیاث الدین رامپوری در غیاث اللغات همین معنی را فارس دانسته همچنین به عقیده غیاث الدین رامپوری فارسها از نسل «پارس پسر پهلو بن سام بن نوح » هستند.

مسعودی در کتاب «مروج الذهب » در مورد نسب فارسها می‌نویسد «فارس» از فرزندان ارم بن افخشد بن سام بن نوح بوده که او چند ده پسر آورد که همگی سوارکار بودند و چون سوار را بعربی فارس گفتند این قوم را نیز به انتساب فروسیت و سوارکاری فارس نامیدند.همچنین در جایی دیگر خطان بن معلی فارس‌ [ درشعری] در این باب می‌گوید: سبب ما بود که فارسان را فارس گفتند و سواران و سالخوردگانی که بروز تاخت و تاز، چون گوی بدور هم می‌پیچیدند از ما بودند.

مسعودی در ادامة بحث خود در مورد اصل ونسب فارسها می‌نویسد : بیشتر حکمای عرب از تیرة نزّار بن محمد چنین گویند و در مورد آغاز نسب مطابق آن رفتار کنند و تعدادی از ایرانیان نیز پیرو این باشند و انکار آن نکنند. پس چنانکه از مستندات فوق بر می‌آید و بسیاری از ایرانیان نیز پیرو این باشند و انکار آن نکنند. فارسها از نسل اعراب می‌باشند و نیز چنانچه می‌دانیم حضرت ابراهیم(ع) فرزندان بسیاری داشت که حضرت اسحاق(ع) و حضرت اسماعیل(ع) از همه معروفترند، بر طبق نظر بعضی از نسب شناسان، فارسها از نسل «حضرت اسماعیل‌(ع) » هستند و در این مورد می‌گویند که وقتی سارا زن حضرت ابراهیم(ع)کنیز خود هاجر را به ابراهیم بخشید از هاجر فرزندی بنام اسماعیل متولد شد و چون سارا به آن رشک می‌ورزید لذا حضرت ابراهیم(ع) او را به سرزمین مکه فرستاد و در همین مکه بود که حضرت اسماعیل(ع) با زنی از قوم بنی جرهم ازدواج کرد و نسل فارسها از او پدید آمد.

همچنین در این مورد می‌توان با توجه به آثار مکتوب دانشمندان ایرانی فارس، زبان واقعی قوم فارس را که زبان اکنون آنها نیز منشعب از آن است را تشخیص داد. ما در اینجا به تعدادی از آنها اشاره می‌کنیم: «سیبویه (دایرة المعارف بریتانیکا جلد1 ، ص 461 ) ، طبری – تاریخ نگار (بریتانیکا ج 1 ،ص 594 ) فارابی فیلسوف (بریتانیکا، ج 9 ، ص 65) ، ابن قتیبه (بریتانیکا ج 11 ص 1021 ) ، ابوالفرج اصفهانی (بریتانیکا، ج1 ، ص 56 ) ابو معشر بلخی (امریکانا، جلد 1 ص 340 ) جابر (بریتانیکا، ج 1 ، ص 46) فارابی (گرانلاروس ج 1 ، ص 902 )‌رازی (گراندلاروس) و ... لازم به ذکر است که تألیفات تمامی این دانشمندان به زبان عربی می‌باشد که حتی در دانشنامه‌های نام برده، خود دانشمندان نیز به عنوان عرب شناخته شده‌اند.27

با توجه به اسنادی که از تعداد کمی از آنها در این مقاله استفاده شده، بهتر است نویسندة محترم تاریخ فارسها را با دیدی بدون تعصب و بدور از هر گونه گرایش پان ‌فارسیستی مورد ملاحظه قرار داده و ایرانی بودن را نه با معیار فارس بودن بلکه با معیار اسلام بسنجند، همچنین یادآوری کوچکی به نویسندة محترم داریم و آن اینکه با توجه به مقالة ایشان که در قسمتی از آن نوشته‌اند: [ با توجه به نژاد مردم آذربایجان به راحتی می‌توان نوع زبان آنها را نیز تعیین کرد] بهتر است در نظر داشته باشند که به هیچوجه نژاد یک ملت نشانگر زبان خاصی برای آن ملت نیست، چرا که در آن صورت در دنیا فقط چند زبان وجود داشت، نه هزاران زبان زندة کنونی و از بین رفته قبلی ، و نیز در قسمتی دیگر از مقاله ایشان به آمدن ترکان به این مناطق در قرون پنجم هجری اشاره می‌کنند که تعجب خواننده را برمی‌انگیزد، چرا که در آن صورت دروغ بودن شاهنامه فردوسی که سراسر توهین به ترکها است آشکار می‌شود. همچنین نویسندة محترم مطالب زیر را نیز در خاطر داشته باشند که یکی از نامدارترین جاسوسان بریتانیا در ایران که بانی و یکی از دست اندرکاران فعال تاریخ پان ‌فارسیسم می‌باشد شاپور . جی . رپورتر است که با توجه به اسناد و مدارک موجود در آرشیو مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، می‌توانید به حمایت انگلیسیها و اروپایی‌ها نه از پان ترکیستها، بلکه از پان ‌فارسیستها پی ببرید.28 در ضمن نویسندة محترم، پان‌ فارسیسم را نیز در لیست پانهایی که تشکیل داده‌اند، قرار دهند.


http://azarhk.persianblog.ir/post/54

منابع

 1 – نقدی بر کتاب زبان آذری نوشته دکتر جواد هیئت

2 - نقدی بر کتاب زبان آذری نوشته دکتر جواد هیئت

3 – سلماس در مسیر تاریخ ده هزار ساله – توحید ملک زاده.

4 – تاریخ دیرین ترکان ایران – پروفسور دکتر زهتابی و تاریخ ایلام – پی یئر آمیه (ترجمه شیرین بیانی) صفحات 3 ، 50 ، 51 ،60، 66 .

5 – آذربایجان در سیر تاریخ – صفحه 262 – تاریخ دیرین ترکان ایران – پرفسور زهتابی .

6 – تاریخ دیرین ترکان ایران – پروفسور دکتر زهتابی صفحه 94 .

7 – تاریخ دیرین ترکان ایران - پروفسور دکتر زهتابی صفحه95 .

8 – تاریخ ماد- دیاکونوف صفحه 100 .

9 – تاریخ ماد – دیاکونوف صفحه 210 .

10 – تاریخ دیرین ترکان ایران- پروفسور دکتر زهتابی.

11 – تاریخ آذربایجان – آ.ن قلی اوف صفحه 17 .

12 – تاریخ دیرین ترکان ایران- پروفسور دکتر زهتابی صفحه264 .

13 – زبان ترکی و لهجه‌های آن – دکتر جواد هیئت صفحه 25 .

14 – تحقیقات سازمان یونسکو در مورد زبانهای دنیا – هفته نامه امید زنجان چهارشنبه 20 خرداد 78 شماره 286 صفحه 3 .

15 – سیری در تاریخ زبان و لهجه‌های ترکی دکتر جواد هیئت صفحه 21 .

16 – تاریخ ماد – دیاکونوف صفحه 101 .

17 – تاریخ دیرین ترکان ایران - پروفسور دکتر زهتابی صفحه254 .

18 – تاریخ ماد – دیاکونوف صفحه 99 – و تاریخ دیرین ترکان ایران صفحه 95 .

19 – اشکانیان – دیاکونوف، ترجمه کشاورز صفحه 116 .

20 – ایران باستان – پیرنیا جلد یک صفحه 452 – 449 و تاریخ دیرین ترکان ایران – صفحه 637 .

21 – اشکانیان – دیاکونوف صفحه 8 .

22 – تاریخ ارومیه – احمد کاویانپور ص 55 – 54 .

23 – تاریخ اجتماعی ایران – مرتضی راوندی صفحه 616 – 611 .

24 – غیاث اللغات- صفحه 633 .

25 – مروج الذهب- جلد اول صفحه 231 .

26 – تاریخ گزیده حمد ا... مستوفی به اهتمام دکتر عبدالحسین نوابی - موسسه انتشارات امیر کبیر، تهران 1366 صفحه 30 .

27 – روزنامه جام جم – صفحه 7 – پنج‌شنبه 2 خرداد 1381 / سال سوم / شماره 586 .

28 – نشریه بهار – شنبه 24 اردیبهشت 1379

تاریخچه هفت هزار ساله زبان ترکی در آذربایجان .1

چندی قبل مقاله‌ای تحت عنوان زبان فارسی و گویش آذری در آخرین شماره نشریه دانشجویی مبین (شماره ششم – اسفند 1380 ) به چاپ رسید که سراسر تحریف واقعیت و توهین به زبان و فرهنگ ملت آذربایجان بود که احساسات قشر طالب علم و دانش دانشگاه را جریحه دار نمود. لذا با اینکه تحریفات نام برده در حد نوشتن جوابیه نمی‌باشد، ولی به منظور آگاهی افکار عمومی دانشجویان تصمیم به تنظیم نوشته‌ای که هم‌اکنون در خدمتتان می‌‌باشد گرفتیم. در ابتدا قبل از شروع بررسی تاریخی ترکی بودن زبان مردم آذربایجان از حداقل هفت هزار سال قبل تا به امروز سخنی چند با نویسندة محترم داریم.

نویسندة گرامی اطلاعات نادرستی که جنابعالی سعی در تلقین آنها به خواننده دارید به پیرو سیاستهای شونیستی و پان فارسیستی رژیم پهلوی می‌باشد، که بعد از انقلاب اسلامی نیز ادامه دارد، البته از شدت آن کمی کاسته شده است. بنابراین جنابعالی می‌توانید از منابع بی‌طرف و بی‌غرض که بعد از انقلاب به چاپ رسیده برای پی بردن به واقعیات‌های تاریخی استفاده نمایید.

همانطور که آقای خامنه‌ای در سفر اخیر خود به استان اردبیل بیان داشتند رمز وحدت ملی ایران نه زبان فارسی بلکه دین مبین اسلام می‌باشد، و لذا در گفتار و نوشتارهای خود این بیانات را مد نظر داشته باشید و سعی در پیاده نمودن سیاستهای فرسودة رژیم پهلوی نفرمایید.

همچنین توجه جنابعالی و امثالهم به این آیه از قرآن بسیار ضروری می‌باشد: « و من ایاته خلق السموات و الارض و اختلاف السنتکم و الوانکم ان فی ذالک لایات للعالمین» (سوره روم آیه 22)

ترجمه: از نشانه‌های او (خداوند) است، آفرینش زمین و آسمان و اختلاف زبانها و نژادها است، اینها آیات خداوند را برای انسان روشن می‌سازد.

اما زبان مورد ادعائی نویسنده مقاله عنوان شده، و سایر منابع وابسته به شوونیسم که هیچگونه وجود خارجی ندارد و لازم به ذکر است که این زبان اختراع جاسوس و عامل انگلیسی در ایران (احمد کسروی) می‌باشد، که ایشان نیم زبانهای تاتی و تالشی موجود در بعضی از روستاهای منطقه مرند را که متکلمین آن حتی به چند هزار نفر هم نمی‌رسد را به عنوان زبان آذری تلقی کرده که گویا زبان باستانی آذربایجان نیز بوده. البته این ادعاها به هیچ گونه پایگاه علمی وابسته نیست، چرا که کسی از گرامر، قواعد، دستورزبان،‌صرف و نحو زبانی جعلی بنام آذری اطلاعی ندارد و قواعد آنرا تدوین نکرده از تاریخ رونق و ادامة حیات آن و کاربرد و قلمرو نفوذ ادعائی آن، فولکلور، داستان، افسانه و آثار برگزیدة نظم و نثر یا ... اثری ملموس ارائه نشده، از نقش زبان ادعائی (آذری) در ادبیات فارسی و زبان ترکی و زبانهای دیگر، ماقبل و مابعد آن چیزی در بین نیست و اگر واقعاً هست در کجا تدریس می‌شود؟ کسی تا به حال آنرا یاد نگرفته و کسی یاد نداده و اگر وجود داشت، در هفتاد سال گذشته بدون شک در دانشکده‌های ادبیات خود، جزء دروس اجباری تدریس، و جزء مواد درسی مؤسسات عالی یا در برنامه درسی دبیرستانها قرار می‌گرفت.1

همچنین زبان ترکی که به ادعای نویسنده در زمان صفویه به میان آمده (یعنی که به قول ایشان سابقاً وجود نداشته) هم قبل و هم بعد از صفویه آثار ارجمندی بر جای گذاشته است که تعداد آنها بالغ بر صدها کتاب، رساله و اثر علمی، ادبی، فلسفی، شعر، نظم و نثر می‌باشد که بعضی از آثار ماقبلی صفوی عبارتند از: قوتاد، قوبیلیک، نهج الفرادیس، عتبه الحقایق، صحاح‌العجم، اغوزنامه، دیوان الغات الترک محمود کاشغری و صدها اثر دیگر که طبعاً برای نوشتن آنها پشتوانه ادبی هزاران ساله لازم است که با فرض آذری بودن ترکان آذربایجان نمی‌توان کتابهای خلق الساعه نوشت.

اما جالبتر اینکه حتی یک کتاب یا دیوان به زبان آذری وجود ندارد.2 ولی استحکام زبان ترکی تا آنجاست که توانست زبان عربی را که جزو زبانهای با قاعده و گستردة دنیاست پس از حملة اعراب در آذربایجان، منزوی و مستحیل کند چنانچه زبان عربی وارد آذربایجان نشده و ادامه حیات نداده است.3

همچنین نویسندة محترم مقالة نام برده و مدافعان زبان آذری، گاه سلجوقیان، گاه غزنویان، گاه مغولها و گاه صفویان را موجب تُرک شدن ترکهای آذربایجان می‌دانند. اما کسی که کمترین اطلاعی از تاریخ داشته باشد، به خوبی می‌داندکه مغولها از چین تا غرب آفریقا و از سیبری تا اقیانوس هند را تحت حکومت داشتند و خانهای مغول بر تمام آسیای میانه و هندوستان و ایران حکمرانی می‌کردند پس چرا مردم سایر مناطق غیر ترک زبان را ترک نکرده‌اند؟

سلجوقیان، غزنویان، اتابکان، صفویان و مغولها که همگی ترک بودند در سایر نقاط ایران بیش از آذربایجان حکومت کرده‌اند و پایتخت دیرپای صفویان و سلجوقیان، اصفهان بوده و شهرهای تبریز ، مراغه و اردبیل کمتر به عنوان پایتخت حکومتهای فوق بوده اما چرا در این بین فقط مردم آذربایجان ترک شده ولی مثلاً مردم اصفهان ترک نشده‌اند و چگونه بعد از هفتاد سال تبلیغات با استفاده از بیت‌المال و وسایل ارتباطی پیشرفته و آموزش اجباری فارسی، ترکهای آذربایجان فارس نشده‌اند، اما در زمان فلان شاه، باعدم وجود حتی یک صدم از این امکانات مردم غیر ترک یکباره ترک شده‌اند؟ و چرا اینگونه افراد در بررسی زبان مردم آذربایجان از زبان حداقل بیست و پنج میلیون آذربایجانی تُرک، چشم پوشی نموده و به گویش چند هزار نفر به لهجه‌های تاتی و هرزنی پناه می‌برند؟

اما به منظور بررسی زبان آذربایجان در طول تاریخ، در ابتدا به بررسی تاریخ اقوام و حکومتهایی که در آذربایجان بوده‌اند می‌پردازیم. در مورد ملتهایی که قبلاً در آذربایجان زیسته‌اند می‌توان به سومئرها، ایلامیها، هوری‌ها، آراتتاها، کاسسی‌ها، قوتتی‌ها، لولوبی‌ها، اورارتوها، ایشغوزها (ایسکیت‌ها)، مانناها، گیلزان‌ها، کاسپی‌ها و ... اشاره کرد که زبان تمامی آنها التصاقی و جزو خانوادة زبانهای ترکی بوده.4 از این میان سومئریها، ایلامیها و هوری‌ها اقوامی بودند که اولین تمدنها و مدنیّتها را روی زمین بنا نهادند.

با توجه به کتب ارزشمندی چون کتابهای پی‌یئرآمیه، دکتر ضیاء صدر، پروفسور دکتر زهتابی و ... می‌توان به صراحت گفت که آذربایجان از حدود هفت هزار سال قبل جایگاه تمدنهای نامبرده می‌باشد. در این مورد نیز چندی پیش یک هیأت باستانشناسی آمریکایی – ایرانی در تپة حسنلو به کشفهای ارزشمندی دست یافتند. رهبر این هیأت (رائبرت دالسون) بعد از تحقیقات فراوان، تاریخ این منطقه را به ده دوره تقسیم کرد که اولین دوره حدود 6000 سال قبل از میلاد و چهارمین دوره مربوط به 1300 سال قبل از میلاد تا 800 سال قبل از میلاد می‌باشد. که اولین دوره مربوط به هوریها و آخرین دوره مربوط به مانناها می‌باشد.

1 – جایگاه اصلی هوریها در هزاره 3 و 4 (600 سال قبل) در آذربایجان و مناطقی از قسمتهای شمالی زاگرس و کوههای توروس بود.6 همچنین از ربع سوم هزارة قبل از میلاد (2400 سال قبل از میلاد) سند نوشته‌ای بدست آمده که با الفبای اککد و به زبان التصاقی هوری بوده که این سند متعلق به یکی از پادشاهان هوری بنام تیشاری می‌باشد و نیز نام یکی دیگر از پادشاهان هوریها به نام ساشانار که در 1450 سال قبل از میلاد حکومت می‌کرده نیز معلوم است.

2 – کاسسی‌ها: درست است که کاسسی‌ها در آذربایجان نبودند ولی در همسایگی آنها می‌زیستند. و تقریباً 3000 سال قبل از میلاد مابین ایلام و مناطقی از آذربایجان ساکن بودند8 و به دلیل همزبانی و ارتباط سیاسی، فرهنگی، اجتماعی تاثیر زیادی در تاریخ آذربایجان داشته‌اند.

3 – قوتتی‌ها در 2800 سال قبل از میلاد و لولوبی‌ها 2500 سال قبل از میلاد در شرق و جنوب دریاچه ارومیه و قزوین و همدان ساکن بوده و حکومت کرده‌اند.

4 – اورارتوها 1000 سال قبل از میلاد در آناتولی و پیرامون دریاچه وان و کوههای زاگرس و اطراف دریاچه ارومیه و شهرهای ماکو و نخجوان امروزی صاحب تمدن بوده‌اند.10

5 – در اوایل عصر 19 قبل از میلاد، قبایل مانناها با به هم پیوستن، دولت بزرگی در آذربایجان به وجود آورده و حکومت کرده‌اند.

6 – مادها که اولادهای قوتتی‌ها و لولوبی‌ها بودند 670 سال قبل از میلاد با اعتلاف با مانناها حکومتی قدرتمند به وجود آوردند که همدان، اراک، ساوه، زرند، سونقور، کاشان، قم ، قزوین ، زنجان و ... تحت حاکمیت آنها بوده.

واما در مورد زبان، همچنین ارتباط زبانی مادها و سومئرها دیاکونوف در فصل 42 کتاب خود می‌نویسد که در لیست نامهای شاهان ماد یعنی قوتتی‌ها، به نامهایی بر می‌خوریم که در لیست نام شاهان سومئر می‌باشد.

از دیگر همسایگان مادها که همزمان با آنها بوده و زبان هردوی آنها از یک خانواده می‌باشد می‌توان به ایشغوزها اشاره کرد که در قرنهای 7 و 8 قبل از میلاد در قسمتهایی از آذربایجان زندگی کرده‌اند.

برخلاف آنچه که امروز شایع شده مادها نوة یک قبیلة منفرد بودند که به اصطلاح از سایر آریائیها جدا شده و در آذربایجان ساکن شده‌اند و نه به رغم عقیدة شایع، دایر بر اینکه منابع مربوط به تاریخ ماد فوق العاده ناچیز است، منابع آشوری از قرن هفتم تا قرن نهم قبل از میلاد نه تنها برای احیای تاریخ باستان آذربایجان کافی است بلکه جزئیات مهمی را نیز روشن می‌سازد. با تغییر و تحولات در اوضاع سیاسی آنروزگار در آذربایجان، هفت قبیله آذربایجان باستان که قبلاً جزو اتحادیه ماننا و اورارتووساکایی بودند اتحادیه‌ای تشکیل دادند که بعدها یونانیان باستان آنها را میدیا آنچه ما، ماد می‌نامیم نامیدند، این قبایل را هرودوت تاریخ نگار یونانی چنین نام می‌برد:

1 - بوآسای Bousai

2 - پارتلاکئنوی Parelakenoi

3 - آستروخات Stroukhotes

4 - مغ Magai

5 - بودیو Boudioi

6 - آری زانتوی Ariazantoi

7 - ماد Mid

و نیز مطالعه نامهای شهرها و ولایات ماد نشان می‌دهد که آنان آریایی نیستند.

بعد از آشنایی با تعدادی از اقوام و حکومتهای آذربایجان، اینک به بررسی نوع زبان آنها می‌پردازیم.

طبق تقسیم بندی متخصصان زبان‌شناس، کل زبانهای موجود در دنیا به سه شاخه تقسیم بندی می‌شود:

1 – زبانهای التصاقی که تمام زبانهای مربوطه به خانواده زبان ترکی در این شاخه قرار دارند.

2 – زبانهای تحلیلی که از مهمترین زبان این شاخه می‌توان به زبان عربی اشاره کرد (با توجه به این که فارسی نیز سی و سومین لهجه زبان عربی می‌باشد بنابراین فارسی نیز در این شاخه قرار دارد.)

3 – زبانهای هجایی که از شاخص‌ترین زبانهای این شاخه نیز می‌توان به زبان چینی اشاره کرد.

حال با توجه به این تقسیم‌بندی و با توجه به اسناد تاریخی و علمی به بررسی نوع زبان اقوام ساکن در آذربایجان می‌پردازیم.

طبق تحقیقات هومئل زبانهای ایلام وسومئر از یک پایه و جزو زبانهای اورال- آلتایی (التصاقی) می‌باشد. زبانهای هوری و لولوبی نیز نه، تحلیلی و نه هجایی بوده، بلکه آنهانیز جزو زبانهای التصاقی می‌باشند.

همچنین طبق نظریه ماراک دئمیکین (آکادئمیکین) زبان کاسسی‌ها، ایلامی‌ها، قوتتی‌ها، مادها و مانناها نیز التصاقی بود.

زبانهای قوتتی‌ها، لولوبی‌ها همانند بوده و با زبانهای اورارتوها و هوری‌ها خویشاوند می‌باشند.

((ادامه در پست بعدی))

مراغه بهشت فسیلی ایران

بهشت فسیلی ایران


با کشف بیش از ۵۷۳ فسیل از گونه‌های مختلف جانداران عظیم‌الجثه در شهرستان مراغه در جنوب آذربایجان شرقی، این منطقه عنوان «بهشت فسیلی ایران» را به خود اختصاص داده است.

تنوع و تعدد گونه‌های جانوری در رسوبات باقی مانده و فسیل‌های مکشوفه در این منطقه شامل گونه‌های جوندگان، اسب‌ها، گوشت‌خواران (ببردندان‌ها، گرگ‌ها، خرس‌هافیل‌ها و دو گونه از جنس پرندگان، منحصر به فرد است.

به گواه نظرات دانشمندان و محققان، آذربایجان شرقی میلیون‌ها سال قبل، در دورهٔ دوم و سوم زمین‌شناسی و قبل از فوران آتش فشان سهند، محل استقرار و زندگی حیوانات عظیم‌الجثه بوده است.

سوابق مطالعات دیرینه‌شناسی مهره داران در منطقهٔ فسیلی مراغه منحصر به فرد است، به طوری که قدمت جست و جو و کاوش در این منطقه به یک قرن و نیم پیش باز می‌گردد.

نخستین حفاری در منطقهٔ فسیلی مراغه از سوی بازرگانان روسی انجام شد و گونه‌های فسیلی در اکثر مناطق آذربایجان شرقی وجود دارند. در حال حاضر تنها ۴۰ هزار متر مربع از مساحت فسیلی توسط کاوشگران هلندی و فنلاندی حفاری شده است. علاوه بر مناطق مذکور، مطالعات و اکتشافات جدید نشان می‌دهد که در بخش‌هایی از ایوند در شمال استان و نیز در مرند و ورزقان، این‌گونه فسیل‌ها وجود دارند