مـــاراغــــا آذربایجانین پارلاق اؤلدوزو

ّبؤ وبلاگدا ماراغا و آذربایجان حاقیندا بیلگیلر بولا بیلیر سینیز

مـــاراغــــا آذربایجانین پارلاق اؤلدوزو

ّبؤ وبلاگدا ماراغا و آذربایجان حاقیندا بیلگیلر بولا بیلیر سینیز

جغرافیای تاریخی آذربایجان

جغرافیای تاریخی آذربایجان


سرزمین آذربایجان در طول تاریخ هزاران ساله و پر فراز و نشیب خود با نامهای مختلفی در تاریخ ثبت شده است. و این اسامی معمولا از اسامی اقوامی گرفته شده بود که در آن سرزمین زیسته و دولتهای مقتدری را در آنجا بوجود آورده بودند.

اسامی که با استناد به اسناد تاریخی میشود به آن اشاره کرد،از جمله عبارتند از: سرزمین قوتتی ها، هوری ها، سایبیرها، آذها، ماننا، ماد، آلبان ، آذربایگان وآذربایجان.

اسم امروزی آذربایجان معرب آذربایگان میباشد که تخمینأ از اواخر قرن سوم قبل از میلاد تا زمان اشغال آنجا توسط اعراب بدان نام خوانده میشد.
آذربایگان یک کلمه کاملا ترکی بوده و در اصل متشکل ازاجزای : "آذ+ار+بای+گان یا قان معرب شده یعنی جان" میباشد.

ـ "آذ یا آس" نام قومی از ترکان قدیم ساکن در آذربایجان بوده که در نوشته های قدیم "اورخون ـ یئنی سئی" نامبرده شده است . "بارتولد" تاریخدان معروف روسی وابستگی آذها را با قبایل تورکوش که در منابع آشوری بارها به آنها اشاره شده است را محتمل میداند.

ـ "ار" دارای منشاء ترکی بوده و به معنی جوانمرد،فرد و انسان میباشد. این واژه به صورت پسوند به واژه های دیگر چسبیده و نام قبایل را بوجود میآورد(آوارـخزار یا خزرـ قاجار یا قجر و...) آزر یا آذر به معنی قوم و قبیله ای که بعدها با تغییرهای مختصری به "هازرـخازرـخزر"تبدیل شده است.

- "بای" یا"بَی" یا "بیکـ ـ بیگ" به معنی غنی ، حاکم، رئیس و... از طرفی "بایماق" در ترکی قدیم به معنی تکامل و پیشرفت میباشد.
- "گان" در زبان ترکی با قبول تغییرات آوایی به "قان" (و در زبان عرب به جان) مبدل شده و دارای معانی زیادی چون پدر، خاقان و ... میباشد و نیز "قان" در ترکی علامت فاعلی با تأکید و مبالغه است(چالیشقان) و بایقان یعنی تکامل یافته و بسیار پیشرفته. با توجه به مراتب مذکور، "آذربایگان" به معنی "پدر توانگر انسان آذ یا آسی" و به بیانی دیگر "پدر توانگر مبارک" و آذیهایی که بسیار پیشرفته هستند" میباشد. تاریخ قومی و نژادی آذربایجان با نژاد و ایل های ترک زبانی چون سومرها، ایلامی ها، ساویرها، قوتتی ها، اورارتوها، ماننا ها،ساکاها، کنگرها،مادها، اوغوزها،قبچاق ها و...مربوط است.»

حدود و مرزهای جغرافیایی سرزمین آذربایجان از دیرباز طبق اسناد باقی مانده آشوری،ایلامی،بابلی و...کاملا قابل اثبات است. طبق این اسناد حدود این سرزمین از جنوب کوههای قفقاز تا سرزمین کاسسی ها(کرمانشاه و لرستان امروزی) بوده است. یعنی در داخل ایران امروزی علاوه بر مناطق ترکنشین کنونی( استانهای آذربایجان شرقی و غربی ،اردبیل،زنجان،قزوین، همدان،قسمتهایی از استانهای مرکزی و گیلان و..) کل استان کردستان و قسمتهای اعظمی از استانهای کرمانشاه و لرستان نیز جزو آذربایجان بوده است.

م.دیاکونوف در کتاب "تاریخ ماد" نتیجه گیری میکند که سرزمین تحت حاکمیت آتروپات زمان حمله اسکندر کبیر درست منطبق با مرزهای دولت ماننا بود و این سرزمین بعدها آذربایگان نامیده شد.

طبق اسناد قدیمی عربی ،در صدر اسلام حدود جغرافیایی آذربایجان از شهر دربند در داغستان امروزی تا جنوب استان همدان امروزی بود.( دربندنامه،ص 25،چاپ تفلیس 1898).

در دوران اشغال آذربایجان توسط خلفای اموی و عباسی نیز جغرافیای ارضی آذربایجان بدون تغییر و از همدان تا دربند باقی مانده بود و تحت نام "مملکت آذربایجان" تحت فرمانروایی یک حاکم عرب اداره میشد.

در مورد محدوده‌ی جغرافیایی آذربایجان در دوره اسلامی، مدارک زیادی از جغرافی‌نگاران و مورخان وجود دارد . همه این نوشته‌ها و نظرات که از دانشمندان و جهانگردان و جغرافی ‌نگاران به نام ارائه گردیده، آذربایجان را تقریباً سرزمینی دانسته‌اند که از شمال به دربند و از جنوب به همدان (لازم به ذکر است که بعضی از منابع که ارائه گردید قسمتی از کردستان را نیز در قلمرو آذربایجان به حساب آورده‌اند. از جمله سیسر یا سنه = سنندج) و از غرب و شمال غربی به امپراتوری عثمانی و از شرق به استان گیلان محدود بوده است که تقریباً شامل استان های کنونی آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل، زنجان، قزوین، همدان و قسمتی از استانهای مرکزی، کردستان، گیلان و کرمانشاه است.

بلعمی از وزرای عهد سامانی که کتاب تاریخ طبری را ترجمه و تخلیص کرده است، در مورد حدود آذربایجان چنین می‌نویسد: «اول حد از همدان گیرند تا به ابهر و زنگان بیرون شوند و آخرش به دربند خزران و بدین میانه، هر چه شهرها است همه را آذربایگان خوانند ... راه‌ها به آخر آذربایگان که از آن جمله بلاد خزران شوند، گروهی بر خشک و گروهی از دریا، که از هر راهی دربند خوانند و به تازی باب گویند.»

مورخ و دانشمند شهیر محمود کاشغری در کتاب ارزشمند "دیوان لغات الترک" که در هزار سال پیش نوشته راجع به سرزمینهای ترکان، از جمله آذربایجان، معلومات زیادی را ارائه داده و مرزهای آذربایجان را از قم تا دربند ذکر کرده است.»

دکتر رحیم رئیس‌نیا نویسنده کتاب «‌آذربایجان در سیر تاریخ ایـران»، به نقشه‌ای اشاره کرده است که شریف ادریسی (493-560 ق) جغرافی‌دان و نقشه نگار مراکشی در حدود سال 549 ق کشیده است و کنراد مولر آلمانی در سال 1928 با الفبای لاتین آن را منتشر نموده است. به نوشته او، شریف ادریسی در نقشه‌ای که کشیده، اراضی میان کوه‌های قفقاز و کر را – شروان - «‌آدری آذربایجان» (آذربایجان پسین و یا عقبی) و اراضی بین رودهای ارس و کر را «‌بقیه آردی آذربایجان» و آذربایجان کنونی ایران را «‌بلاد آذربایجان» نامیده است


ادامه مطلب ...

آذربایجان قدر سئویرم سنی

ماراغانین عزیز استادلارینان بیری بو شئری یارادیبلار کی نیسگیل ائدیرم سیزه عزیز وطن داشلاریم....آستاد محمد رضا مقدسی

سوروشدو : نه قدر سئویرسن منی ؟ بیر چوخ فیکیرله شدیم جواب تاپمادیم ایبهاملی بیر

سکوت کؤچدو ذهنیمه محبتی اؤلچه ن بیر قاب تاپمادیم * سؤیله دی : اولمایا آزجا
 سئویرسه ن؟ اوره ییم توتولوب تیتره دی بیردن محبته اؤلچو اولسایدی یقین بو سونکو

گیلئیی ائشیتمه زدیم من*اما هئچ بیریمیز دانانماریق کی هر کسه عزیزدیر آناوطنی ایندیسه
نئجه دیر سویله سه م اگر آذربایجان قدر سئویرم سنی






آیدین " مشهورترین نام انتخابی والدین دنیا !

" آیدین " مشهورترین نام انتخابی والدین دنیا !


سایت جهانی Yahoo در یک بررسی گسترده و بر اساس اطلاعات برگرفته از " مراکز آمار


کودکان " (Baby center,s list  ) محبوب ترین و مشهورترین نام انتخابی والدین جهان برای


فرزندان پسر در سال 2009 میلادی و همچنین برای ده سال گذشته را  آیدین " Aiden "  اعلام


کرد .


همچنین مشهورترین نام انتخابی والدین دنیا برای فرزندان دختر در سال 2009 میلادی، ایزابلا "


 Isabella " و برای ده سال گذشته، اِما " Emma " بوده است .


همچنین در این لیست علاوه بر نشان داده شدن 5 نام برتر از برگزیده ترین نام دختر و پسر از


طرف والدین برای فرزندان در سال 2009 ، در صفحات دیگر نیز لیست 100 نام دیگر از دختر و


پسری که بالاترین رقم انتخاب والدین برای فرزندان بوده است نیز نشان داده شده است.


بنا به نوشته سایت Yahoo  ، نام " آیدین"  ( Aiden )  به شکل Ayden نیز نوشته می شود.


این نام ترکی گرچه در ایران با الفبای عربی " آیدین " نوشته می شود ولی تلفظ صحیح آن در ترکی


و با حروف لاتین مورد استفاده در ترکیه و جمهوری آذربایجان " Aydın " می باشد .


به علت موجود نبودن صدای "I " ترکی در زبان فارسی و عربی این صدا اجبارا با حروف عربی


(فارسی ) به صورت " ی " نوشته می شود ، مانند کلمه  " قیز " یعنی دختر که صورت اصلی تلفظ


آن " Qız " می باشد نه " Qiz  " .


در زبان انگلیسی نیز تلفظ  Aiden  و  یا  Ayden  دقیقا عین تلفظ ترکی این کلمه است ، یعنی


 Aydın.


مثلا کلمه Garden انگلیسی به معنی باغ ، که تلفظ صحیح و انگلیسی آن Gardın ) Qardın )


می باشد  نه گاردِن  Qarden ، ولی در زبان فارسی به علت موجود نبودن این صدا ، فارسی


زبانان آنرا گاردِن تلفظ می کنند که البته فارسی زبانهایی که سالهای طولانی در کشور امریکا و


انگلیس اقامت دارند تلفظ صحیح آن را یاد گرفته اند.


در ادامه بهترین نام انتخابی والدین دنیا برای فرزندان خود برای سال 2009 ، و در ده سال گذشته ،


توسط سایت  Yahooمعنی نام آیدین " Aiden " نیز آمده است .


این سایت نام  آیدین را " Aiden= Fiery "  معنی کرده است که در فرهنگ لغات فارسی Fiery


به معنای روشن ، آتشی و آتشین آمده است که درحقیقت همان "  آیدین " ترکی به معنای روشن، و


در معنای مجازی روشن ضمیر و روشنفکر می باشد

ویژگی های زبان ترکی

                                             ویژگی های زبان ترکی


تالیف دکتر جواد هیئت


متأسفانه در دوران پهلوی،به پیروی از افکار ملی گرایانه افراطی و شوونیستی بیش از نیم قرن در این باب سیاست جبر و تحمیل اعمال شد و از چاپ و انتشار هر گونه کتاب تورکی جلوگیری به عمل آمد و زبان فارسی هم بصورت زبان انحصاری دولتی و تحمیلی در آمد!در نتیجه این سو ء تدبیر و انحصار طلبی و سیاست زور گویی،زبانهای غیر فارسی مردم ایران،بویژه تورکی رسما” ممنوع شد.البته اینگونه رویه و اعمال غیر انسانی و ضد مردمی بدون واکنش نماند و در مردمی که زبانشان ممنوع اعلام شده بود عکس العمل هایی نا مطبوع و گاهی کینه و نفرت برانگیخت و خواه و نا خواه از شیرینی لهجه فارسی هم در مذاق آنها کاسته شد!؟

منبع : اینترنت

بعد از سقوط رژیم پهلوی و رفع ممنوعیت دولتی در مدت کوتاهی کتاب و مجله و روزنامه به زبان تورکی چاپ و منتشر شد و دیوانهای شعرای تورکی گو قدیم و جدید تجدید چاپ گردید و زبان تورکی مجددا” ولو بطور نسبی فرصت و میدان هنرنمایی یافت.

در حال حاضر 25 لهجه یا زبان تورکی در مناطق مختلف شوروی سابق،ترکستان شرقی(چین)،ترکیه و بالکان زبان رسمی مردم است و در حدود20 لهجه یا زبان تورکی دارای کتابت و ادبیات کتبی است.

ادبیات شفاهی تورک ها بسیار غنی است و در هر منطقه ضمن ویژگی های عمومی و قدیمی خصوصیات محلی را نیز در بردارد.ادبیات شفاهی تورک زبانان ایران شاید غنی ترین و یا یکی از غنی ترین آنها در نوع خود میباشد.

کتاب ده ده قورقود که داستانهای اقوام اوغوز را بازگو میکند،یکی از قدیمی ترین آثار ادبیات شفاهی است و بطوریکه اغلب دانشمندان معتقدند،همچنانکه از متن کتاب هم بر می آید مهمترین وقایع تاریخی این داستانها در آذربایجان و در قسمت شرقی آناطولی رخ داده و در آن از قهرمانی ها و ویژگی های قومی و قبیله ای مردم این سرزمین سخن رفته است.

طبق آمارهای اخیر در دنیا شش هزار زبان موجود است که نیمی از آنها کمتر از ده هزار و یک چهارم آنها کمتر از یک هزار گویشور دارند و تنها 20 زبان هستند که صدها میلیون نفر بدانها سخن می گویند.زبان شناسان معتقدند که یک زبان به شرطی می تواند زنده بماند که حداقل یک صد هزار نفر گویشور داشته باشد بنابراین بیش از نیمی از زبانهای حاضر در حال نابودی هستند.

اینترنت،حکومتهای ملی در گزینش و تحکیم زبانهای ملی و تضعیف دیگر زبانها نقش مهمی دارند. پیشرفت علمی و صنعتی شدن و روشهای ارتباطی نوین نیز به نابودی زبانها کمک می کند.زبانی که در اینترنت نباشد زبانی است که در دنیای نوین دیگر وجود ندارد،این زبان مورد استفاده قرار نمی گیرد و در تجارت هم بکار نمی رود.

ادامه مطلب ...

کلمه آذربایجان


آزربایجان کلمه ایست کاملا ترکی


‏ آزر/بای/جان ‏Azar/bay/can

الف:آزر ‏‏ : در ترکی باستان پسوند (ار) به آخر اسم می چسبیده و شخصی را منتصب به آن میکرد هما پسوندی ‏که در ترکی مدرن معادل پسوند (لی) یا (لو) می باشد.‏
آز هم نام قومی که در شمال غربی ایران و شرق ترکیه سکونت داشتند و بر آنجا حکمرانی میکردند می باشد. که کلمه ‏از+ار می شود (آزار) یا همان‎ ‎
‏(آزر‏) امروزی.‏

ب:بای ‏‏ : کلمه “بای‏ ” در زبان تورکی به معنی غنی، صاحب، سرور، محتشم، ثروتمند، مقتدر، توانا و …. ‏است.‏

ج‏:جان ‏‏ : پسوند ساز تورکی “-غان-‏‏ ” “-قان-‏‏ “، “-گان-‏‏ “، “-که ن-‏‏ ” نشان دهنده جا، ‏مکان و محلهای جغرافیائی است.‏

مثلا در مورد چالاقان (نام جزیره ای در دریاچه اورمیه) به معنی محل زندگی طائفه چالا میباشد.‏

چند نمونه دیگر استفاده از این پسوند:‏
ورزقان ، گوگان ، گرگان ، طالقان ، زنگان (زنجان امروزی) ، سیرجان ، کمیجان و…‏

که این پسوند بعد از ورود اعراب که در عربی گ وجود ندارد به (ج ‏‏) تبدیل شده.‏

پس اسم (آزربایجان ‏‏) به معنی (محل زندگی قوم توانای آزر) می باشد.

جمعیت ترکان ایران چقدر است؟

جمعیت ترکان ایران چقدر است؟
بر اساس اطلاعات منبع زبان شناسی SIL  ترکیب جمعیتی ایران در سال 1998 به صورت زیر بوده است:
جمعیت کل ایران بر اساس آمار دولتی 65,758,000
متکلمین زبان ترکی آذربایجانی23,500,000
قشقاییها (ترکی آذربایجانی)1,500,000
متکلمین ترکی خراسانی ( نزدیک به ترکی آذربایجانی)400,000
متکلمین زبان ترکی ترکمنی 2,000,000

متکلمین زبان فارسی* 22,000,000
متکلمین زبان لری* 4,280,000
متکلمین زبان کردی و کرمانجی* 3,450,000
متکلمین زبان گیلکی* 3,265,000
متکلمین زبان مازندرانی* 3,265,000
متکلمین زبان عربی 1,400,000
متکلمین زبان بلوچی* 856,000
متکلمین زبان تالشی و تاکستانی* 332,000
متکلمین زبان ارمنی 170,800
بقیه زبانها 700,000
متاسفانه تاکنون سرشماری رسمی و درستی برای تعیین ترکیب جمعیتی ایران صورت نگرفته و آمارهای موجود اکثراً مغرضانه و در جهت کم نشان دادن جمعیت ملتهای غیر فارس در ایران بوده است. بر اساس آمار تقریبی فوق جمعیت ترکان آذربایجانی بدون در نظر گرفتن ترکان ترکمنی 25،400،000 نفر (62/38% جمعیت ایران) بوده واکثریت نسبی این کشور را تشکیل می دهند که این رقم را تا 30 میلیون نفر نیز تخمین زده اند. جمعیت فارس زبانها نیز 22 میلیون نفر می باشد. بر اساس این آمار جمعیت ترکهای ایران حدود27،400،000 نفر می باشد و کل متکلمین زبانهای خانواده ایرانی (نه لهجه ها یا گویشهای فارسی! که با علامت * مشخص شده است) 37،500،000 می باشد. پس ایران نه فقط سرزمین ملت فارس بلکه سرزمین ملتهای مختلف ترک و کرد و عرب وفارس و بلوچ و عرب و … است. لازم به ذکر است که حدود 8 میلیون ترک آذربایجانی در جمهوری آذربایجان، بیش از 500،000 نفر در ترکیه وحدود یک میلیون نفر در عراق (عمدتا شهر کرکوک و اطراف آن) زندگی می کنند. ترکان آذربایجانی در شهرهای مختلف ایران و به خصوص استانهای آذربایجانشرقی ، آذربایجانغربی، اردبیل، زنجان، همدان، قزوین، تهران و مرکزی و بخشهائى از استانهاى گیلان، کردستان و کرمانشاهان زندگی می کنند. بخش عمده ملت ترک در جنوب ایران دراستانهاى فارس، اصفهان، بوشهر، کرمان، چهار محال و بختیارى و استانهاى مجاور و عمده ملت ترک در شمال شرق ایران در استانهاى خراسان شمالى، خراسان رضوى، گلستان و مازندران ساکنند. بعد نیست بدانیم که کشور ایران از بابت جمعیت ترکها بعد از ترکیه در رتبه دوم قرار دارد و تهران نیز بعد از استانبول دومین شهری است که بیشترین جمعیت ترک را در خود جای داده است.
تاریخ ترکان آذربایجان و ایران
دو دیدگاه عمده در مورد تاریخ ترکان ایران وجود دارد که اصولاً با هم تناقضی نیز ندارند:
نظریه اول : سرزمین اصلی ترکان آسیای میانه مناطق بین کوههای اورال و آلتای بوده است که اولین مهاجرت ترکها به آذربایجان در قرن هفتم قبل از میلاد همراه با اقوام ایسکیت- سکاها صورت گرفت. مهاجرتهای بعدی در قرنهای چهارم و پنجم میلادی با آمدن هونها اتفاق افتاده است. ترکان قدیم بلغار، خزر، آغاجری ، کنگر، بارسیل، آوار و سابیرها که بعضی به اروپای شرقی هم مهاجرت کرده اند، به آذربایجان آمده و در اینجا سکونت نمودند. در زمان انوشیروان (که خود از طرف مادرى فرزند شاهزاده آغ هونها-هپتالیتهاى زرد پوست بود نیز عده ای از اقوام ترک در آذربایجان اسکان داده شدند. از قرن هفتم میلادی عده ای از قبایل اوْغوُز ابتدا به خراسان و از آنجا به آذربایجان کوچ کردند. در قرن دهم میلادی عده ای از ترکان خزر بعد از مغلوب شدن به روسهای کیف به آذربایجان آمدند. از اواخر قرن نهم میلادی به بعد از آسیای میانه قبایل پچه- نک، اوغوز و قبچاق ازمسیر شمال دریای خزر به غرب کوچ کردند و عده ای از آنها هم به آذربایجان آمدند. مهاجرت انبوه ترکان به ایران ، خصوصاً به آذربایجان در زمان سلاجقه انجام گرفت. با حمله مغولها نیز تعدادی از اقوام ترک به صورت قسمتی از سپاهیان مغول به ایران مهاجرت کردند.
نظریه دوم  : بر اساس این نظریه ترکان در ایران تاریخی هفت هزار ساله دارند و زبان ترکی از نظر زبان شناسی ادامه زبانهای مادر سومری و ایلامی است. زبانهای ایلامی و سومری همانند زبانهای ترکی جزء زبانهای التصاقی است ( در این مورد توضیح داده خواهد شد) و بین زبانهای سومری –ایلامی و ترکی اشتراکات لغوی نیز وجود دارد. تمدن ایلام در جنوب غرب ایران که با تهاجم هخامنشیان به ایران برچیده شد یکی از متمدن ترین تمدن های ایران از 3000 سال قبل از میلاد بوده است. حکومت هخامنشیان نیز برروی ویرانه های این تمدن نهاده شد و حتی دربار هخامنشی که در ابتدا از خود خط و نوشتاری نداشت از خط و زبان ایلامی استفاده می کرد. سومریها نیز از 5000 سال قبل از میلاد تا سال2000 قبل از میلاد که توسط آشوریها و بابلیها نابود شدند شاید اولین تمدن دنیا را در بین النهرین در عراق فعلی تاسیس کرده بودند. سومریها اولین مبدعین خط و قانون محسوب می شوند. بر اساس این نظریه ریشه ترکان ایران را می توان در عبور اقوام سومری و ایلامی ازمنطقه آذربایجان و سکونت احتمالی در این منطقه و دیگر مناطق ایران و سکونت دیگر اقوام التصاقی زبان (غیرهند و ایرانى زبان) نظیر هوریها ، آراتتاها، کاسسی ها ، قوتتی ها، لولوبی ها ، اورارتو ها، ایشغوزها ، ماننا ها‌، گیلزان ها و کاسپی ها در منطقه آذربایجان و ایران جست.
البته احتمال اینکه فقط مهاجرتهای مؤخر طبق نظریه اول از ناحیه آسیای میانه به ناحیه آبادتر و احتمالا پرجمعیت تر آذربایجان موفق به تغییر بافت منطقه آذربایجان شده باشد، کم بوده و ترکیبی از هردو نظریه محتمل تر است. یعنی اجداد ترکان اولین مهاجرین یا اولین ساکنین منطقه بودند که با آمدن دیگر اقوام ترک ، زبان و فرهنگ آنها تکوین یافته است.

تاریخ آذربایجان تا جنگ جهانی دوم....فرستنده جناب آقای فرید معرفت

تاریخ آذربایجان تا جنگ جهانی دوم

 

آذربایجان در فارسی میانه (آتورپاتکان) در آثار کهن فارسی ( آذرباگان) در ارمنی ( آتراپاتکان) در سریانی آذربایغان و در عربی ( آذربیجان) نامیده شده است.

تاریخ باستانی آذربایجان با تاریخ قوم ماد در آمیخته است. پس از مهاجرت به ایران آرام آرام قسمت های غربی ایران از جمله اذربایجان را تصرف کردند.مقارن این ایام دولت هایی در اطراف اذربایجان وجود داشتند که از آن جمله می توان به دولت آشور در شمال بین النهرین٬ دولت هیتی در آسیای صغیر ٬ دولت اورارتو در نواحی شمال و شمال غرب٬ اقوام کادوسی در شرق و کاسی ها در حوالی کوههای زاگرس اشاره کرد.بعد از تاسیس دولت ماد٬ آذربایجان به ماد کوچک در مقابل ماد بزرگ مشهور شد.و ماد بزرگ مشتمل بر شهر های قدیمی همدان ری اصفهان و کرمانشاه بود.به عبارت دیگر ولایاتی که در قرون اولیه اسلامی به ناحیه جبال و بعد ها به عراق عجم معروف بودند را در بر می گرفت.

بعد از غلبه اسکندر مقدونی به ایران٬ سرداری به نام آتورپات در آذربایگان ظهور کرد و از اشغال آن توسط یونانی ها ممانعت بعمل آورد.از آن به بعد این سرزمین به نام آتورپاتکان معروف شد.آتورپات به پادشاهی رسید و آن ناحیه را مستقل اعلام نمود.

در طول دوره سلوکی ها ٬ ناحیه آتورپاتکان همچنان مستقل ماند و یونانیان و جانشینان اسکندر نتوانستند آداب و رسوم و تمدن یونانی را در آن ناحیه اشاعه دهند.آذربایجان در این زمان پناهگاه زردشتیان و تکیه گاه ایرانیت در مقابل یونانیت شد.

حکومت جانشینان آتورپات در آذربایجان در زمان اشکانیان نیز ادامه یافت و این منطقه توانست کماکان استقلال خود را حفظ کند.سرانجام اردشیر بابکان موسس سلسله ساسانی بر حکمرانان آذربایجان استیلا یافت.از این تاریخ این منطقه استقلال خود را از دست داد.

در دوره ساسانی معمولا یکی از مرزبانان را به حکومت اذربایجان می گماردند.در اواخر آن دوره حکومت آذربایجان در دست خاندان ( فرخ هرمزد) بود.و پایتخت آن (شیز) یا( گنزب ) نام داشت که مطابق با ویرانه های لیلان در جنوب شرقی دریاچه ارومیه گزارش شده است.

پس از فتح اذربایجان به دست اعراب٬ قبایل عرب ار بصره و کوفه و شام و یمن برای سکونت به آنجا روی آوردندو با خرید زمین های وسیع ٬ کشاورزی را گسترش داده و افراد بومی را رعیت خود ساختند.امرای عرب برای حفظ زمین های خودئ احتمالا برای حفظ رعایای مسلمان خود از حملات دیگر مردم آذربایجان که به اسلام نگرویده بودند٬ باروهایی در اطراف املاک وسیع خود می کشیدند که بتدریج داخل این باروها به صورت شهرهای نسبتا مهم در آمد.

در سال ۱۹۸ هجری که مامون هنوز در خراسان بود و حسن بن سهل را به عراق فرستاده بود٬ عده ای از امرای عرب در آذربایجان دعوی استقلال داشتند٬ بابک خرمدین از ضعف خلافت مرکزی و دوری مامون از بغداد استفاده کرد و قسمت های مهمی از شمال شرقی اذربایجان را در اختیار گرفت.پس از  قیام بابک ٬  سلطه دستگاه خلافت بر آذربایجان ضعیف شد.

سلسله های ایرانی بعد از اسلام مانند طاهریان٬ صفاریان٬ سامانیان و غزنویان که از شرق ایران برخاستند و حکومت های مستقلی تشکیل دادند هیچگاه نتوانستند قلمرو خود را به آذربایجان برسانند.در این مدت که از سال ۲۰۵ هجری ( تاسیس سلسله طاهریان) شروع و تا سال ۴۲۹ ( آخر سلسله سلجوقیان) ادامه می یابد٬ حکومت های محلی متعددی  قدرت را در آذربایجان به دست گرفتند.آخرین حکام مقتدر این ایالت٬ ساجیان(۳۱۷-۲۷۶ ه) بودند که آنها نیز خود عاقبت بر ضد خلفا قیام کردند.پس ازسقوط ساجیان ٬ سلسله های محلی دیگری در اذربایجان به قدرت رسیدند که روادیان ار آن جمله اند.در دوران حکومت ساجیان ( بنی ساج) حکومت بعد از  آن حکمرانانی در قسمت شمالی رود ارس به حکام آذربایجان خراج می دادند که از معروف ترین انها شیروانشاهیان٬ خداوندان شکی٬ حکام گرجستان٬ روادیان و حکام ارمنستان بودند.

در آغاز قرن یازدهم میلادی ترکان غز به فرماندهی سلجوقیان ٬ نخست با دسته های کوچک و سپس با تعداد بیشتر ٬ آذربایجان را به تصرف در آوردند.در نتیجه اهالی ایرانی و نواحی ماورا قفقاز ٬ حکومت ترکان را گردن گذاشتند.

در سال ۱۱۳۶ میلادی آذربایجان به دست اتابک ایلدگز ( الدگوز) افتاد که تا حمله کم دوام جلال الدین خوارزمشاه (۱۲۲۵-۳۱ م)وی و اولادش بر آذربایجان حکومت کردند.

با حمله مغولان و ورود هولاکو خان ایلخان ۱۲۵۶ م ٬ آذربایجان مرکز پادشاهی بزرگی شد که از آموی تا شام امتداد داشت.

پس از ضعف ایلخانان مغول٬ در آذربایجان امرای مستقل حکومت یافتند.از آن جمله می توان به جلایریان٬ چوپانیان و ترکمانان اشاره کرد که در قسمتی از این منطقه حکامی مستقل شدند.

پس از تصرف آذربایجان به دست شاه اسماعیل اول صفوی۱۵۰۲ آذربایجان سنگرگاه اصلی و مرکز عمده گردآوری قوای نظامی برای شاهان صفوی شد.در زمان صفویه آذربایجان محل جنگ های خونین میان سپاهیان ایران و عثمانی شد و عثمانیان بارها تبریز را به تصرف خود در آوردند.

پس از سقوط دولت صفویه٬ در دوره ای که ایران عملا میان روس، عثمانی و اشرف افغان تقسیم شده بود٬ آذربایجان در دست دولت عثمانی ماند٬ ولی دیری نپایید که نادر شاه آن را از تصرف دولت عثمانی بیرون آورد و در صحرای مغان تاجگذاری کرد.

کریم خان زند در سال ۱۷۵۵ میلادی  آذربایجان را از دست خانهای محلی که پس از مرگ پادشاه قیام کرده بودند ٬ باز پس گرفت٬ اما پس از مرگ او باز خوانین محلی سر بر آوردند٬ تا اینکه آغا محمد خان قاجار در سال ۱۷۷۵میلادی موفق شد که آذربایجان را کاملا مطیع کند.

و در سال ۱۸۱۳ و ۱۸۲۸ میلادی دو عهدنامه ننگین گلستان و ترکمنچای به ایران تحمیل شد  و نواحی وسیعی  از کشورمان  توسط روس ها از ایران جدا شد.و بی کفایتی فتحعلی شاه عامل این درد عمیق بر دل ما می باشد که تا قرن حاضر نیز همچو دملی چرکین در روح هر ایرانی وجود دارد.و غمی جانکاه که تنها با بازگشت آن سرزمینهای دور از میهن برطرف می شود.

پس از سال    ۱۹۰۵  مردم اذربایجان سهم موثری در انقلاب مشروطیت داشتند .پس از فتح تهران ٬ تبریز دارای مهم ترین نقش در پیروزی انقلاب مشروطیت بود که قسمت غربی آذربایجان را نیز به نوعی تحت تاثیر قرار می داد

با اشغال آذربایجان توسط روسها .آثار انقلاب مشروطیت در آن موقتا از میان رفت.این هجوم با همپیمانی دولت انگلیس به بهانه حفاظت از اقلیتهای خارجی مقیم آذربایجان ( به ویژه تبریز) در سال ۱۹۰۸ انجام گرفت.

با آغاز جنگ اول جهانی آذربایجان مورد تهاجم نیروهای روسیه و عثمانی قرار گرفت٬ پس از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ روس ها آذربایجان را تخلیه کردند و ترکان عثمانی در تبریز حکومتی دست نشانده مستقرساختند.پس از شکست المان و متحدش عثمانی آذربایجان و سراسر ایران به دست انگلیسی ها افتاد.

رضا شاه در سال ۱۹۲۱ دوباره حکومت ایران را برقرار کرد.به دنبال شروع جنگ دوم جهانی در سال ۱۹۴۱ نیروهای شوروی وارد ولایات شمالی ایران از جمله اذربایجان شدند.این نیروها در اغاز ماه مه ۱۹۴۶ به دنبال طرح مسئله آذربایجان در سازمان ملل متحد که به نخستین شکاف رسمی بین متفقین منجر شد.آذربایجان را تخلیه کردند.

مختصر تاریخ آذربایجان

مختصر تاریخ آذربایجان

سرزمین آذربایجان از شرق به دریاى خزر ، از غرب به مصب رودهاى دجله و فرات، از شمال به کوههاى قفقاز و از جنوب به کوههاى زاگرس و دشت هاى میانى ایران محدود است. آذربایجان محل اولیه کشاورزى جهان و احداث کانالهاى مصنوعى آبیارى در هزاره هاى قبل از میلاد مى باشد. غارهاى "آزیخ " در منطقه فیضولى در شمال رود ارس و غار "تام تاما" در کوهستانهاى مابین "اورمیه و سلماس" محل اسکان انسانهاى غارنشین بوده و قدیمیترین روستاى خاورمیانه با قدمت حداقل نه هزار سال در "سلماس" قرار دارد.

از همان نخستین سالهاى پیدایش کتیبه ها و خطوط باستانى در دوره هاى" سومرى ، آراتتا، اورارتو و اقوام سامى" نام و یاد آذربایجان به کرّات دیده مى شود. دوره هاى باشکوه اورارتویى و ماننایى با قلعه ها و تپه هاى فراوان باستانى محل ارزشمندى براى مطالعات تاریخ باستان آذربایجان مى باشد. شرح حملات ملل مجاور آذربایجان به منابع معدن آن به کرّات در نقوش سنگى و لوحهاى گلى نوشته شده است. با حمله ى اسکندر به شرق، تنها آذربایجان به تصرف یونانى ها در نیامد بنابراین آذربایجان با همین مرزهاى تاریخى فعلیش و با نام پرشکوه" آذربایجان" از 2300 سال قبل به حیات خود ادامه می دهد.

تا حمله اعراب به آذربایجان ، این سرزمین به صورت مستقل در ترکیب ممالک اشکانى و ساسانى به حیاتش ادامه داد. آذربایجان در سال 22 هـ .ق به تصرف اعراب درآمد و به تدریج وارد جهان اسلام شد. سرازیر شدن قبایل عرب به آذربایجان نتوانست به هویت ترکى منطقه خللى وارد کند. قیام بابک در سال 200 هـ .ق پاسخى دندانشکن به حملات اعراب بود. بابک به اعراب مى گفت: براى تبلیغ دین اسلام مبلغ دینى لازم است نه قشون تا دندان مسلح عرب.

در سده هاى بعدى با استقرار قبایل ترکان اغوز در آذربایجان زمینه براى تکمیل روند ملیت و زبان ترکى آذربایجان فراهم شد و لهجه ى نوین آذربایجانى بوجود آمد. در این دوران کتاب ارزشمند دده قورقود در سرزمین آذربایجان به رشته تحریر درآمد. وجود حوادث تاریخى ، توپونیم هاى تاریخى و فعلى آذربایجان شاهد این مدعاست. آذربایجان در این سالها محل گذر کاروانهاى شرق و غرب بود و همین مسأله سبب رونق فرهنگى و اقتصادى آذربایجان گردید. این اطلاعات در کتب سیاحان جهان که از آذربایجان گذشته اند دیده مى شود.

در آذربایجان علاوه بر مذاهب رسمى اسلام اندیشه هاى مختلف اسلامى نیز صاحب نفوذ بودند. تصوف آذربایجانى ( حروفیه، بابائیه و اخى لیک و صوفیه ) بعدها زمام امور آذربایجان را در دست گرفتند. صفوی ها براى اولین بار امپراطورى ترکان آذربایجان را تأسیس کردند. جهانشاه قره قویونلو مشهور به "حقیقى" و شاه اسماعیل صفوى مشهور به "خطایى" از بزرگترین سلاطین شاعر آذربایجان بودند. جنگهاى متمادى بین صفوى و عثمانى به ترتیب به نمایندگى از طرف ترکان متصوف و ترکان شریعت خواه باعث ضرر و زیانهاى فراوان اقتصادى آذربایجان شد. از نظر سیاسى و فرهنگى نیز انتقال پایتخت از تبریز به درون امپراطورى سبب کاهش اهمیت منطقه گردید. با ضعیف شدن امپراطورى صفوى و دور شدن پایتخت از آذربایجان زمینه ایجاد حکومتهاى مستقل در شهرهاى آذربایجان با عنوان « خانات آذربایجان » فراهم شد. با قدرت گرفتن ترکان قاجار زمینه وحدت سیاسى ، فرهنگى و اقتصادى آذربایجان تأمین شد. سلاطین قاجاریه براى تأکید بر اهمیت آذربایجان، ولیعهد هایش را به حکمرانى آذربایجان مى فرستادند. پس از جنگهاى فراوان بین عباس میرزا حکمران آذربایجان و روسها در سالهاى 1813 و 1828 م طى دو عهدنامه " گلستان و تورکمن چای" آذربایجان شمال ارس از ترکیب وطن جدا شد و از اواسط قرن نوزدهم در سوى ارس از دو مسیر جداگانه به پیشرفت خود ادامه دادند.

آذربایجان در دوره ى قاجاریه با روسیه و عثمانى ارتباط مستقیم داشت و بسیارى از اولین هاى ایران امروزین مانند اولین چاپخانه، اولین مجله علمى، اولین مدرسه به سبک نوین و غیره از افتخارات آذربایجانیان مى باشد. مشروطیت را نیز آذربایجان به سایر ملل ایران هدیه داد.

جنگ جهانى اول نقطه عطفى در تاریخ آذربایجان بود. در سال 1918 جمهورى آذربایجان به رهبرى م . ا . رسول زاده و فتحعلى خان خویلو در ماکو و در سال 1920 به رهبرى شیخ محمد خیابانى دولت آزادیستان در تبریز تأسیس شد. در غرب آذربایجان نیز فاجعه ى "جیلولوق" بوقوع پیوست که بر اثر تصفیه ى نژادى اعمال شده از سوى ارامنه و آشورى ها بیش از یکصد و پنجاه هزار تن در غرب آذربایجان شهید شدند. پس از فجایع جیلولوق ، فجایع" کوردلوق" بدست سیمیتقو و عمالش به وقوع پیوست که طى آن بیش از هزاران تن از اهالى آذربایجان شهید و شهرهاى غرب آذربایجان غارت شده و جمع کثیری به تهران مهاجرت کردند.

ساقط شدن دولت ترکى قاجار بدست رضاخان پهلوى نقطه عطفى در تاریخ عموم ترک و آذربایجان محسوب مى شود. در این دوران زمان و فرهنگى ترکى ممنوع اعلام و تئورى آریایى و برترى زبان فارسى اجرا شد. تشکیل حکومت مختار آذربایجان به رهبرى پیشه ورى در جنگ جهانى دوم پاسخى به حرکات ضد فرهنگى و ضد بشرى پهلوى ها محسوب مى شد. این حکومت در 21 آذر 1324 تأسیس و در 21 آذر 1325 شمسى با حمله ارتش شاه به آذربایجان پایان پذیرفت. زمان رسمى این حکومت ترکى آذربایجانى بود و طى یکسال دهها کتاب و مجله به زبان ترکى چاپ و دانشگاه تبریز تأسیس شد. سیاست ضد آذربایجانى پهلوى پس از دهها سال با راهپیمایى 29 بهمن 1356 تبریز مورد اعتراض رسمى و جدى مردم آذربایجان قرار گرفت و پس از پیروزى انقلاب اسلامى سیاست ممنوع بودن زبان و فرهنگ ترکى با تلاش دهها سال مردم آذربایجان برچیده شد.پس از انقلاب اسلامی ترکان آذربایجان علیرغم پاره ای کارشکنی بقایای آریایی پرستها در دستگاههای دولتی به نشر فرهنگ و ادبیات و تاریخ آذربایجان همت گماشته و با تقدیم هزاران شهید در جبهه های کردستان و خوزستان شجاعت و غیرت خود را به منصه ظهور درآوردند.